حفظ آرامش در شرایط بحرانی، با بهرهوری، رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند
به منظور حفظ آرامش در شرایط بحرانی، نفس عمیق بکشید و با مثبتاندیشی به حل مسئله بپردازید و از کمک گرفتن از دیگران ابایی نداشته باشید
چگونه خونسردی خود راحفظ کنیم
انسان برای ادامه زندگی و رشد، نیاز به پیدا کردن روشهایی برای کنار آمدن با فشار و ناملایمات روزمره دارد. مطالعات زیادی وجود دارند که نشان میدهند حفظ آرامش در شرایط بحرانی، با بهرهوری، رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند. چند نمونه از روشهای کنترل احساسات و حفظ آرامش را در اینجا ذکر میکنیم:
۱- در ذهنتان برنامهای داشته باشید
معمولا ما نمیدانیم خارج از محل کار یا منزل چه اتفاقی قرار است رخ دهد و ما را تحت فشار روانی قرار دهد، اما گاهی میتوانیم از پیش ایدههایی در این باره داشته باشیم. حتی داشتن یک فرمول ساده در ذهن، به راحتتر کنار آمدن با مسئله کمک میکند. مثلا تصور کنیم که اگر اتفاق X رخ داد من کار Y را انجام میدهم.
۲- بر روی یک کار تمرکز کنید
معمولا انجام چندین کار به طور همزمان، هر شخصی را دچار دستپاچگی و اضطراب میکند. سعی کنید تا حد امکان بر روی یک کار تمرکز کرده و پس از اتمام آن به سراغ کار بعد بروید. در زمانهای بحرانی نیز برای کارها اولویت قرار دهید و آنها را به ترتیب اهمیت انجام دهید.
۳- انعطافپذیر باشید
فرقی نمیکند که چقدر در برنامهریزی و اولویتبندی کارهایتان دقت به خرج داده باشید. گاهی اوقات اتفاقات بیرونی میتوانند همه برنامه ریزی های شما را تحتالشعاع قرار بدهند و باعث آزردهخاطری شما شوند. در این مواقع باید در مدت کوتاهی دوباره فکرتان را متمرکز کنید و تنها کاری را که در آن شرایط حساس لازم است انجام دهید تا با مسئله جدید کنار بیایید.
۴- تا ۱۰ بشمارید
گاهی اوقات ممکن است اتفاقاتی رخ دهد که تمرکز شما را بگیرد. ممکن است مسئله پیش رو کاملا بیرونی باشد و کاری از دست شما برنیاید اما شما موظف هستید به کار خود ادامه دهید. در این مواقع کمی دست از کار بکشید و شرایط جدید را با دقت مورد بررسی قرار بدهید. تا ۱۰ بشمارید و دوباره به کار بازگردید.
۵- نفس عمیق بکشید
انسان هرگاه دچار اضطراب میشود، تنفس او کوتاه و سریع میشود. این مسئله میتواند باعث کاهش خونرسانی به مغز و درنتیجه سرگیجه و ضعف شود. همچنین میتواند قدرت تصمیمگیری فرد را تحت تأثیر قرار بدهد. در این زمان بهترین کار نفس عمیق کشیدن به ویژه از طریق بینی است. سعی کنید در هر بار دم، یک ثانیه نفستان را نگه دارید و سپس در بازدم آن را از راه دهان خارج کنید. تا زمانی که آرامش پیدا کنید به این کار ادامه بدهید.
۶- اغراق نکنید
معمولا در شرایط حساس و بحرانی ذهن انسان به صورت ناخوداگاه، بدترین اتفاق ممکن را پیشبینی میکند. برای مثال اگر صدای مهیبی از خارج از ساختمان بشنود، تصور میکند که تا ثانیهای دیگر آوار بر روی سرش خراب میشود. این تصورات اغراقآمیز قدرت فکر کردن و تصمیمگیری به موقع را از فرد میگیرد. سعی کنید به جای ترسانیدن خود با تخیلات، سریع فکرتان را جمع کنید و به فکر راه حل باشید.
۷- به خودتان اعتماد کنید
گاهی ممکن است اتفاقاتی بیافتد که شما را از مسیر برنامهریزی شدهتان خارج کند. در این مواقع لازم نیست دچار استرس شوید که قادر به روبهرو شدن با مسئله نیستید. به خودتان و قدرت فکرتان اعتماد کنید. باور داشته باشید که حتی در لحظات بحرانی هم میتوانید با کمی تفکر تصمیم عاقلانهای بگیرید.
۸- مثبت بیاندیشید
به جای فکر کردن به اتفاقات بد و کارهایی که نمیتوانید انجام دهید، به جنبههای مثبت بیاندیشید. مثلا اینکه سالم هستید و میتوانید فکر کنید تا راهی برای رویارویی با مشکل بیابید. هرچه بیشتر تمرین مثبتاندیشی کنید، کمتر دچار اضطراب و استرس میشوید.
۹- کمک بخواهید
هیچ کس به تنهایی نمیتواند در برابر تمام مشکلات پیروز شود. به ویژه زمانی که فشار روانی بیشتری به شخص وارد میشود. از اینکه از دیگران کمک بخواهید خجالت نکشید. شما هم میتوانید به آنها کمک کنید. بهتر است در مواقعی که دچار اضطراب و نگرانی میشوید تنها نباشید.
در جوانی باید جوانی کرد
همین روزهایی که شاید به نظرتان به بدترین شکل می گذرد اسمش جوانی است بعدا نگویید جوانی کجایی که یادت بخیر که ...
جوانی همین روزهاست همین روزها که یا آرزو داریم سریع بگذرد تا زودتر نتیجه کاری یا رسیدن به خواسته ای را در آینده ببینیم یا همین روزها که در حسرت گذشته سپری می شود. جوانی همین روزهاست. همین روزها که حواسمان نیست باید جوانی کنیم.
عبوری شاد از جوانی
روانشناسان رشد معتقدند در هر مرحله از رشد باید اتفاقاتی بیفتد تا شخص از یک مرحله روانی به مرحله دیگری برود چنانچه آن اتفاقات خاص نیفتد و نیازهای روحی آن مرحله برآورده نشود فرد در همان مرحله تثبیت می شود و ممکن است خصوصیات همان مرحله را تا آخر عمر با خود نگه دارد به همین خاطر گاه افراد چهل ساله ای می بینیم که هنوز در دوران نوجوانی خود مانده اند و رفتارهای مناسب یک نوجوان را از خودشان بروز می دهند یا سالمندانی که مثل بچه ها رفتار می کنند. خلاصه کلام آنکه در جوانی باید جوانی کرد.
عاشقی طعم مخصوص جوانی
جوانی را باید با چندین تجربه گذراند قطعا مهمترین این تجربه ها باید تجربه عشق باشد. جوانی بدون عشق یک جای کارش می لنگد جوانی بدون عشق کارش به پختگی مناسب برای روزهای میانسالی و سالمندی نمی رسد. جوانی را با عشق بگذرانید و عشق را با خصوصیات اخلاقی خاص خودتان تجربه کنید نه با نگاه دیگران. اما در همین روزهای عاشقانه اخلاق خودتان را بسازید. معایبتان را با عشق برطرف کنید. اگر عشق نتواند انسان را تغییر دهد هیچ قدرت دیگری هم نمی تواند. انسان اگر عاشق نشود خودخواه باقی می ماند.
عشق ما را مجبور می کند به خاطر دیگران خودمان را اصلاح کنیم تغییر دهیم فداکاری کنیم عشق دردهایی دارد که گاهی می تواند از یک جوان تنبل و مغرور و جاهل یک فردکامل بسازد. عشق را تجربه کنید اما با سربلندی و روسفیدی از آن عبور کنید. وقتی می گوییم عشق منظورمان ارتباط با یک فرد خاص نیست ، یعنی همان خاصیت دوست داشتن دیگران ، دیگرانی مثل والدین. زمانی که وقتش بود عشق با یک فرد خاص را هم تجربه کنید اما فردی که قراراست ماندگار زندگی تان باشد.
جوانی و ریسک پذیری
جوان باید تجربه کند و شکست بخورد و از شکستش درسها بیاموزد البته می توان زیرک بود و از تجربیات دیگران استفاده کرد تا خیلی از شکستها را تجربه نکرد اما فرار از هر نوع شکست امکانپذیر نیست مگربرای کسی که هیچ شهامتی برای ریسک کردن و دلی برای سرمایه گذاری نداشته باشد. ریسک کردن همیشه در مسائل اقتصادی نیست گاهی با شهامت در یک جمع صحبت کردن یا نه گفتن در مواقع خاص یک جور ریسک است. کسانی که از روحیه ریسک برخوردارند بیان خوبی پیدا می کنند چون ترس از مسخره شدن ندارند. البته جاهایی که نیاز به مشاوره و کار تخصصی است ریسک کردن بی عقلی است اما خیلی جاها هم واقعا یک ریسک فرصت ساز است.
بزرگترین سرمایه جوانی
جوانی یعنی رسیدن به قله زندگی که در آن قله، امید در اوج خودش قرار دارد اینها استانداردهای یک جوانی سالم و نرمال است جوان باید در اوج امیدواری و نگاه مثبت به آینده باشد. باید انگیزه داشته باشد. اگر امیدتان کم باشد از استانداردهای نرمال جوانی فاصله دارید به سمت هرچیزی که امیدوارتان می کند حرکت کنید از هر کسی یا چیزی که امید را در دلتان کم رنگ می کند فاصله بگیرید.
فالتان خوب است
هیچگاه فال بد نزنید فال شما همان چیزی است که شما فکر می کنید. زندگی، جز جذب چیزهایی که انتظارشان داریم نیست. این مسئله واقعیت بزرگی است. ذهنتان را از فکرهای منفی پاک کنید. و در عمق ضمیر ناخودآگاهتان خودتان را مقصر و بد ندانید. شما خوب هستید کارهای بدتان را فقط با خداوند در میان بگذارید و از او طلب بخشش کنید و دیگر به آنها فکر نکنید شما خوب هستید و آینده خوبی در انتظارتان است. از هر چیزی فال نیک بزنید همین مقاله می تواند دلیلی باشد که شما را به آینده امیدوار کند. خواندن این مقاله تصادفی نیست حتما حکمتی داشته است.
جوانی را فراموش نکنید
همیشه از بزرگترین غصه های سالمندان جوانی از دست رفته ای است که آرزو داشتند آن را به شکل دیگری می گذراندند. گاهی پای حرف سالمندان بنشینید تا بدانید از ترک چه چیزهایی در جوانی حسرت می خورند. جوری زندگی کنید که وقتی به سالمندی رسیدید حسرت آن را نخورید اما همیشه و همه جا درستکار و صادق باشید. چون قطعا انسانی که این دو خصلت را رعایت نکند چیزی جز حسرت درو نخواهد کرد.
در این مقاله میخواهیم به شما آموزش دهیم که چطور صمیمیتر و اجتماعیتر رفتار کنید. یک تعریف ساده از "صمیمی"، مهربان و علاقهمند رفتار کردن با دیگران است و تعریف اجتماعی از دیدگاه ما یعنی وقت زیادی را با دیگران گذراندن و از آن لذت بردن.
توصیههای زیر در آن واحد درمورد اعمال خاص و حالات کلی (مثلاً مثبت بودن نسبت به مردم، علاقهمند بودن به مردم) صحبت میکند. این دو به یکدیگر مرتبط هستند اما شما کنترل زیادی روی حالات خودتان نسبت به سایرین ندارید. اگر در یک زمان روحیهای خوشمشرب و اهلتفریح نداشته باشید، یا اگر بهطورکلی کمحرف باشید، همین هستید و نمیتوانید برای آن کاری کنید. نمی توانید فوراً به فردی بشاش و گرم تبدیل شوید. اما بااین حال میتوانید بعضی از اعمال را به ذهن داشته باشید و این همان چیزی است که به آن نیاز دارید. مثلاً اگر سر کار هستید و احساس میکنید آن روز کمی در خودتان هستید، میتوانید به خودتان یادآور شوید که باید به بقیه همکارانتان بپیوندید و ببنید آنها چه میکنند.
همچنین، ایدههایی که در اینجا ذکر میکنیم، به این معنی نیست که باید به فردی پرحرف یا آویزان تبدیل شوید. از این توصیهها میتوانید در برخورد و رویکردتان با دیگران استفاده کنید. هر نوع شخصیتی که داشته باشید میتوانید از این راهکارها استفاده کنید طوریکه خللی در شخصیتتان ایجاد نشود.
با افراد جدید شروع به حرفزدن کنید
اگر به تازگی به کسی معرفی شدهاید یا فرد جدیدی را در اطرافتان میبینید، به سمتشان بروید و مکالمهای را آغاز کنید. حتی یک سلام گفتن معمولی، پرسیدن اسمشان، و گفتن "از آشناییتان خوشبختم" برای شروع ارتباط کافی است.
با کسانی که سعی میکنند با شما حرف بزنند، حرف بزنید
تا حالا شده بخواهید یک گفتگوی خوب با کسی داشته باشید اما طرف مقابل جوابتان را با کلمات کوتاه بدهد و کاملاً مشخص باشد که تمایلی به ادامه گفتگو با شما ندارد؟ احتمالاً شما هم راهتان را میگیرید و میروید و در دلتان فکر میکنید که چقدر ارتباط عمومیش ضعیف بود. اگر کسی سعی داشت با شما حرف بزند سعی کنید با خوشرویی به او پاسخ بدهید.
برای حرف زدن با کسانی که میشناسید وقت بگذارید
اگر یکی از آشنایانتان را دیدید، به سمتش بروید و احوالپرسی کنید. درمورد هر چیزی میتوانید حرف بزنید، از اوضاع و احوالشان گرفته تا اتفاقات روز. سعی کنید مداوم با دوستانتان در تماس باشید. وقتی همکارانتان سرشان خلوت است، بایستید و با آنها حرف بزنید. روابطتان را حفظ کنید و به همه نشان دهید که به برقراری ارتباط علاقهمندید. اگر کسی را دیدید که میشناختید، چون حوصله حرف زدن ندارید، از او دوری نکنید یا طوری نشان ندهید که انگار او را ندیدهاید. به سمتش بروید و برای چند دقیقه هم که شده گفتگو کنید.
از دیگران دعوت کنید برای انجام کاری به شما/اکیپتان ملحق شوند
برای دعوت کردن دیگران سخاوتمند باشید. این شما باشید که دیگران را بیرون دعوت میکنید تااینکه صبر کنید خودشان به سراغتان بیایند. نباید فکر کنید که باید کسی را به مدتی طولانی بشناسید تا با او بیرون بروید. اگر فکر میکنید با آنها کنار میآیید پس چرا کاری با هم انجام ندهید؟ اگر از همکار یا همکلاس جدیدتان خوشتان میآید، از آنها بخواهید که برای خوردن یک نوشیدنی یا هر چیز دیگر همراهیتان کنند. اگر در جایی یکدفعه دوستی را دیدید و هیچکدامتان کاری برای انجام دادن نداشتید، با او همراه شوید و با هم جایی بروید. از همسایه جدیدتان بخواهید که صبحها با شما برای پیادهروی یا دویدن بیاید. فکر نکنید برای اینکه با کسی بیرون بروید، باید از مدتها قبل او را بشناسید.
اگر همکارانتان می خواهند برای جمعه این هفته با هم به پیکنیک بروند، نه تنها خودتان با آنها بروید بلکه از کسانی که از برنامه خبر ندارند هم بخواهید که به شما ملحق شوند. اگر میخواهید با یکی از دوستانتان بیرون بروید، میتوانید از یکی دیگر از دوستانتان که خیلی وقت است او را ندیدهاید هم بخواهید که همراهیتان کند. اگر سر راه خانه دوستتان یکی دیگر از دوستانتان را در خیابان دیدید، از او هم بخواهید که با شما به خانه آن دوستتان بیاید. البته پیشنهادهایی از این قبیل همیشه پذیرفته نمیشوند اما اشکالی ندارد شما نشان میدهید که اجتماعی هستید.
سعی کنید افراد تازه را هم وارد جمعتان کنید و کاری کنید حس کنند وجودشان در جمع اهمیت دارد
اگر با دوستان قدیمیتان بیرون رفتهاید و فرد جدیدی را در آنجا میبینید، بهجای اینکه صبر کنید او جلو بیاید و شما را بشناسد، وقت بگذارید و کمی با او حرف بزنید. اگر میخواهید جمع را برای برنامه جدید هفته بعد دعوت کنید، حتماً آن فرد تازه وارد را هم قید کنید.
بروید آنجا که بقیه هستند
اگر سر کار هستید و میبینید که همکارانتان دارند برای خوردن ناهار کنار هم برنامه میگذارند، شما هم حتماً بروید. اگر در مهمانی هستید و همه در سالن پذیرایی جمع شدهاند و حرف میزنند شما هم همانجا بروید و به آنها بپیوندید. نشان دهید که میخواهید با دیگران وقت بگذرانید. و وقتی آنجا رفتید در کاری که بقیه میکنند ملحق شوید. ساکت نایستید و به فکر فرو نروید.
وقت بیشتری را با بقیه بگذرانید
بیشتر با دیگران وقت بگذرانید. وقت بیشتری را دیگران بگذرانید. با دیگران بیشتری وقت بگذرانید. اگر دیربهدیر دوستانتان را میبینید، سعی کنید وقتی آنها را دیدید تمام روز را با آنها بگذرانید. اگر فقط هفته یک یا دوبار دوستانتان را میبینید، سعی کنید سه بار در هفته ببینید. اگر سر کار معمولاً فقط سرتان به کارتان گرم است و فقط در زمانهای استراحت با همکارانتان حرف میزنید، سعی کنید این زمان را بیشتر کنید. اگر بعضی از آشنایانتان را فقط در شرایط خاص میبینید، سعی کنید آنها را در خارج آن موقعیت ببینید. اینکار باعث میشود سایرین تصور کنند که دوستانتان از اینکه وقتشان را با شما بگذرانند لذت میبرند. همچنین اینکار باعث میشود با میل خانه رفتن خود مقابله کنید و وقت بیشتری را با دیگران بگذرانید و به خودتان ثابت کنید که این را بیشتر از خانه رفتن و تنها ماندن دوست دارید.
کارهای خوب برای دیگران بکنید
برای یکنفر یک لیوان نوشیدنی بخرید. موقع غذاخوردن در رستوران برای حساب کردن صورتحساب تعارف کنید. برای کسی در را باز کنید. وقتی به مهمانی دعوت میشوید با خودنتان یک نوشیدنی یا غذای مخصوص ببرید. البته اینکارها را نباید برای جلب دلسوزی دیگران انجام دهید. اگر هم خیلی زیاد اینکارها را انجام دهید در نظر دیگران حکم وظیفه برایتان پیدا میکند باعث میشود دیگران فکر کنند برای اینکه آنها را وادار کنید دوستتان بدارند اینکارها را میکنید.
از دیگران تعریف و تمجید کنید
ازاینکه در رفتارهایتان با دیگران مثبت باشید و تشویقشان کنید ابا نداشته باشید. اگر کسی در کار خاصی خوب است، حتماً به او بگویید. اگر کسی به نظرتان زیبا است یا خوشتیپ است، به او بگویید. اگر فکر میکنید کسی بانمک است یا فرد جالبی است، نظرتان را به او بگویید. البته باز هم یادتان باشد که تعادل شرط عقل است. تحسین و تمجید هر از گاهی خیلی بهتر از تعریفهای همیشگی تکراری است.
مودب باشید
برای طرف مقابلتان هر معنا و مفهومی که داشته باشد اما سعی کنید که با همه مودب رفتار کنید. اگر کسی کار خوبی برایتان میکند، حتماً تشکر کنید. وقتی از کسی درخواستی دارید، آنرا با ادب و احترام مطرح کنید. هیچوقت خودخواهانه رفتار نکنید.
وقتی با دیگران بیرون هستید کاری کنید به همه خوش بگذرد
بدون اینکه باز تعادل رفتارتان برهم بخورد، وقتی بیرون هستید دقت کنید که همه از اوقات خود لذت ببرند. اگر میبینید کسی از جمع دور افتاده است، سعی کنید موضوع حرف را به چیزی بکشانید که برای او هم جذاب باشد. اگر احساس کردید که کسی در جمع احساس ناراحتی میکند، سعی کنید او را به جمع بکشانید یا اگر با دیگران آشنایی ندارد، او را معرفی کنید. اگر به نظرتان میرسد که کسی حوصلهاش سر رفته یا اذیت شده است، سعی کنید موجبات لذت بردن او را هم فراهم کنید.
به حرف دیگران علاقهمند باشید
این یکی از سادهترین راهکارها است. گاهی اوقات، به هر دلیلی، حال و حوصله ندارید و نمی توانید به حرفهای دیگران علاقه نشان دهید. اما یادتان باشد که وقتی به حرف کسی علاقه نشان میدهید رفتارتان صمیمانه تر خواهد بود. چیزی که باید بدانید این است که هر کسی یک نکته جالبتوجه دارد اما ممکن است خیلی مشخص نباشد. این شما هستید که باید جذابیتهای شخصیت طرف مقابل را پیدا کنید.
از صمیم قلب دیگران را دوست داشته باشید
اگر این ویژگی را داشته باشید، انجام بقیه راهکارهای به نظرتان ساده تر خواهد آمد. داشتن رفتار و خلقوخوی صمیمی و دوستانه خیلی عالی است اما نمی توانید همیشه هم اینطور باشید. اگر همیشه چند نکته را در ذهن داشته باشید میتوانید رفتاری صمیمی و دوستانه از خود نشان دهید. دیگران را بیشتر بیرون دعوت کنید، وقتی آشنایی را میبینید حتماً کمی با او گپ بزنید، وارد جمع شوید. اینها همه رفتارهای یک فرد اجتماعی است. بااین کارها خواهید دید که یکباره زندگی اجتماعیتان دچار تحول شده و کمکم ذهنتان از اعمالتان تبعیت خواهد کرد.
منبع: