
نام «بیتا دریاباری» اگر پیش از این به خاطر ازدواج با امید کردستانی از مدیران ارشد و پیشین گوگل و توییتر بر سر زبان ها افتاد اما با این که چندی است از هم جدا شده اند، هنوز هم هر از گاهی خانم دریاباری به عرصه خبر می آید.
چهره اول این شماره نه یک سیاستمدار سرشناس یا یک شخصیت فرهنگی و هنری در گذشته و از دنیا رفته که یک بانوی دست به جیب و ثروتمند ایرانی است اما نه از آن دست زنان که تنها به زیبایی یا دارایی خود ببالد. نام «بیتا دریاباری» اگر پیش از این به خاطر ازدواج با امید کردستانی از مدیران ارشد و پیشین گوگل و توییتر بر سر زبان ها افتاد اما با این که چندی است از هم جدا شده اند، هنوز هم هر از گاهی خانم دریاباری به عرصه خبر می آید، نه به خاطر دیگری یا ازدواج یا جدایی که به سبب خودش که پس از کمک قبلی ۶٫۵ میلیون دلاری به دانشگاه استنفورد برای پژوهش های ایران شناسی، ۱٫۵ میلیون دلار نیز به تازگی به دانشگاه کالیفرنیا کمک کرده تا صرف توسعه زبان و ادبیات فارسی کند.
بر این پایه می توان گفت خانم دریاباری ۴۴ ساله بیش از هر شخصیت حقیقی دیگر در ایران و جهان برای توسعه زبان فارسی هزینه و کمک کرده است. اگر دو میلیون دلاری را که به بخش شاهنامه دانشکده پمبروک دانشگاه کمبریچ یاری رسانده نیز اضافه کنیم، مجموع این سه رقم سر به ۱۰٫۵ میلیون دلار می زند.
همین چندی پیش بود که دفتر رییس دانشگاه کالیفرنیا رسما اعلام کرد: «از خانم بیتا دریاباری
۱٫۵ میلیون دلار به عنوان هدیه دریافت کرده تا صرف پژوهانه (گرنت های
پژوهشی) شود و به آن دسته از پژوهشگران این دانشگاه که در گستره زبان و ادب
فارسی فعالیت می کنند اختصاص داده شود.»
دانشگاه
های بزرگ در آمریکا به جای اتکا به بودجه دولتی و تبدیل به کارخانه های
تولید مدرک، به تولید دانش و انجام پژوهش مشغول هستند و بودجه و هزینه آنها
نیز بیشتر از طریق قراردادهایی که می بندند یا کمک هایی که از ثروتمندان
دریافت می کنند تامین می شود.
در شمال ایالت کالیفرنیا شهر دیویس واقع است و دانشگاه کالیفرنیا نیز در سال ۱۹۰۵ در همین شهر بر پا شد و اکنون بر پایه رده بندی معتبر تایمز، پنجاه و پنجمین دانشگاه برتر جهان به حساب می آید.
بیتا دریاباری تنها ۱۶ سال داشت که ایران را به قصد آموزش و زندگی در آمریکا و به مقصد این کشور ترک کرد و در رشته کامپیوتر فارغ التحصیل شد و به یکی از چهره های نامدار «دره سیلیکون» (Silicon Valley) تبدیل شد که جایگاه غول های فناوری است. با این حال بیش از آن که به خاطر تخصص خود در تکنولوژی و کامپیوتر شهرت داشته باشد به سبب کوشش های اجتماعی و مشخصا عشق و علاقه وصف ناپذیر به زبان فارسی اشتهار دارد.
از بنیادها و موسسات و مراکزی که او پایه گذاشته می توان به این نهادها اشاره کرد. بنیاد زن نمونه، بنیاد حمایت از تحصیل زنان افغان و نیز مرکز برابری پارس برای پشتیبانی از مهاجران ایرانی در آمریکا یکی دیگر از کمک های او در سال ۲۰۰۹ زبانزد شد که موزه بریتانیا و بنیاد میراث ایران را یاری رساند تا یکی از برجسته ترین برنامه های این موزه به نام نمایشگاه شاه عباس صفوی در لندن برپا شود و جهانیان با ایران روزگار صفوی آشنا شوند.
معرفی این چهره برای آن است که یادآوری کنیم ثروتمندان می توانند و باید از فعالیت های هنری حمایت کنند و حداقل اگر در طول زندگی چنین انگیزه یا جسارت و بخشندگی ندارند، بخشی از میراث خود را به این گونه امور اختصاص دهند.
اگر زنده یاد دکتر محمود افشار اقدام به وقف ملک خود در شمال تهران نکرده و کانون زبان فارسی را بر پا نداشته بود چه بسا امکان برگزاری شب های فرهنگی و هنری بدون دخالت دولت و نهادهای مداخله گر یا یاری خواستن از آنها فراهم نبود.
برای آشنایی بیشتر با بیتا دریاباری نقل گفتگوی چندی پیش «مسعود لقمان» از گروه فرهنگ و هنر روزنامه «قانون» با او نیز خالی از لطف نیست، وقتی از او پرسیده می شود «دانشکده پمبروک دانشگاه کمبریج چه ویژگی هایی داشت که شما را ترغیب به کمک مالی به آن کرد؟» او پاسخ می دهد: «متاسفانه در سال های اخیر از یک سو به این پژوهش ها علاقه ای نشان نداده اند و از دگر سو به علت مشکلاتی که میان ایران و کشورهای اروپایی رخ داد، نه تنها سبب شد هیچ کمک مالی به این پروژه نرسد که حتی چند باری هم که پروفسور چارلز ملویل (Charles Melville) خواسته بود به ایران بیاید، به او ویزا ندادند و چنین بود که این کارهای پژوهشی زمین ماند.
پروفسور ملویل، استاد تاریخ ایران و از مدیران انجمن ایران شناسی بریتانیا و رییس انجمن نسخ خطی اسلامی کمبریج است و از سال ۱۹۹۹ مدیریت پروژه شاهنامه را به دوش دارد.
برای به فرجام رسیدن چنین پروژه هایی، عموما یک یا چند نفر، پول هنگفتی می گذارند تا پژوهشگرانی چون پروفسور ملویل، بتوانند با دریافت حقوق ماهانه به کارهای تحقیقاتی خود ادامه دهند. متاسفانه پولی که در سال ۱۹۹۹ برای این پروژه نهاده شد، مصرف شده بود و کسی هم در این میان کمکی نکرده بود.»
درباره چگونگی آشنایی با پروفسور ملویل و پژوهش های شاهنامه شناسی او و بخش شاهنامه پمبروک، نیز گفته است: «از سال ۲۰۰۷ به این سو با دانشگاه استنفورد همکاری می کنم. آقای حمید مقدم با کمک ۱۰ میلیون دلاری شان، بخش ایران شناسی این دانشکده را بنیاد گذاشته اند و من نیز در این بخش، «جایزه بیتا» را راه اندازی کردم که هر ساله به یکی از نامداران فرهنگ و هنر ایران داده می شود. این تجربه کمک کرد تا با پژوهشگران دیگر آشنا شوم.
یادم هست که برای پروفسور دیویس که ۱۰ سال روی «ویس و رامین» پژوهش، و ترجمه ای هم از آن به انگلیسی منتشر کرده است، سخنرانی گذاشتم. توسط او بود که با پژوهش های پروفسور ملویل و مرکز شاهنامه آشنا شدم. در سفرهایی که به لندن داشتم، این شانس را آوردم که با پروفسور ملویل و همسرشان فیروزه عبدلاوا آشنا شوم که اگرچه روس تبار است اما علاقه بسیاری به زبان فارسی و شاهنامه دارد.
شاید جالب باشد بگویم این دو، نزدیک ۲۰ سال پیش در ایران و در برنامه ای مربوط به شاهنامه با هم آشنا شدند و با یکدیگر ازدواج کردند. این زوج ایران پژوه، اکنون در کمبریج در پروژه شاهنامه با یکدیگر همکاری می کنند و من سال گذشته، دخترم را که زاده آمریکا است و فارسی اش چنان که باید و شاید کامل نیست، تشویق کردم تا در کنار این زوج کارآموزی کند تا با فرهنگ خودمان بیش از پیش آشنا شود و من از این طریق با پروژه شاهنامه و همچنین پژوهش های پروفسور ملویل بیشتر آشنا شدم و از آنجا که آنان برای ادامه پژوهش هایشان به کمک مالی نیاز داشتند و حتی دانشگاه کمبریج تهدید به قطع این پژوهش ها به علت نبود پشتیبان مالی کرده بود، بر آن شدم تا به این پروژه کمک کنم.
این را هم باید در نظر آورد که دانشکده پمبروک که پیشینه ای ۶۰۰ ساله دارد، یکی از ۳۱ دانشکده دانشگاه کمبریج است که کارنامه ای برجسته در ایران شناسی دارد.»
گفتگو کننده در مقام تصدیق یادآور می شود: «ای جی براون (۱۹۲۶-۱۸۶۲) و مینس (۱۹۳۵-۱۸۷۴) از ایران شناسان برجسته این دانشکده اند و حتی شنیده ایم یکی از رویدادهای بسیار اثرگذار در رابطه با پروژه شاهنامه نمایشگاه «حماسه پادشاهان ایرانی: هنر شاهنامه فردوسی» بود که در سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ در موزه فیتز ویلیام کمبریج برگزار شد.» و بانوی یاور زبان فارسی نیز تایید می کند و می گوید: «همین گونه است.
شما باید در نظر آورید کسانی چون پروفسور ملویل یا پروفسور دیک دیویس (Dick Davis) که استاد ادبیات فارسی است، در جهان بی مانند و بسان گوهری اند که ما ایرانیان باید از آنان نگهداری کنیم و سپاسگزار کوشش هایشان باشیم؛ چرا که آنان همه زندگی شان را بی چشمداشت، صرف شناخت فرهنگ و زبان ما کرده اند و من شرم زده می شوم هنگامی که می بینم پروفسور دیویس بهتر از من به پارسی سخن می گوید و شعر می خواند. ارزش این بزرگان را تا زنده اند، باید دانست.»
وی
در پاسخ به این پرسش که این کمک دو میلیون دلاری شما به «بخش شاهنامه»
پمبروک، چه پیامدهایی برای جهان شاهنامه پژوهی به ارمغان می آورد، گفته
است: «قرار است همه نسخه های شاهنامه از سراسر جهان گردآوری شود و پس از
پژوهش های بایسته از سوی دانشمندان شاهنامه پژوهش، این نسخه ها برای دسترسی
همگان به طور رایگان روی اینترنت نهاده شود. این کار افزون بر اینکه تحقیق
روی شاهنامه را برای هر فردی که دسترسی به اینترنت دارد، آسان خواهد کرد؛
سبب خواهد شد غیر ایرانیان و همچنین نسل تازه ای از ایرانیان که در بیرون
از ایران زاده شده اند و فارسی خوان نیستند، شاهنامه را بخوانند و بفهمند.»
نوبت
به پرسشی می رسد که در ذهن خواننده این سطور نیز احتمالا شکل گرفته است.
این گونه کمک های کلان که پاره ای دستگاه های مسئول نیز حاضر به انجام آن
نیستند با کدام انگیزه صورت می پذیرد؟
پاسخ می دهد: «خانواده من، خانواده ای فرهنگ دوست اند. ما همچنین با زنده یادان محمد معین (مردی که همه زندگی اش را وقف فرهنگ ایران و زبان فارسی کرد) و محمد علی امیر جاهد (شاعر و تصنیف ساز برجسته) خویشاوندی داریم.
خود من نیز از کودکی علاقه زیادی به شعر و هنر، به ویژه موسیقی و نقاشی داشتم. از ۱۶ سالگی هم که به آمریکا مهاجرت کردم، موسیقی در زندگی ام جریان داشته است. همه اینها مرا به فرهنگ و هنر از دوران کودکی علاقه مند کرده است.»
اما چرا دیگر ثروتمندان ایرانی چندان تمایلی برای یاری فرهنگ و هنر ندارند؟
به اعتقاد او «ریشه این مشکل فرهنگی است و آرزو می کنم روزی را شاهد باشیم که ثروتمندان ایرانی، بزرگ ترین پشتیبان فرهنگ و هنر ایران باشند. هر چند ایرانیان برون مرز در کمک به کوشش های فرهنگی و هنری با محدودیت ها و مشکلات بسیاری چون تحریم ها و … روبرویند.»
این فقره اخیر البته پس از برجام رفع شده و باید دید آیا دیگران نیز دست به جیب می شوند یا مانند بسیاری از هموطنان در داخل گمان می کنند خدمات دیگر در اولویت است یا این گونه کارها در زمره وظایف دولت و حکومت است یا می پرسند پس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی که هر سال بودجه دریافت می کند یا فلان بنیاد فرهنگی چرا کمک نمی کنند و این نکته را در نظر نمی گیرند که همان گونه که بهرام بیضایی با استقلال از دولت و حکومت به این درجه از اعتبار رسید، کمک هایی از جنس خانم دریاباری نیز می تواند به غنای زبان و استغنای اهل فرهنگ یاری رساند.
به گزارش ایسنا، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به ایسنا درباره ریشهیابی علل بروز خشونت در جامعه که پرسش مهر رییس جمهوری بود، نوشت:«
۱.میزان شیوع و نرخ وقوع خشونت، اعم از خشونت بین فردی و نزاع جمعی و درگیری های درون خانوادگی، در جامعه ما کمی نگران کننده بنظر میرسد. این نگرانی به گونه ایست که سالانه شماری از شهروندان ایرانی را به صورت مستقیم و جمعیتی انبوه تر را به صورت غیر مستقیم درگیر رنج و درد و محنت حاد و مزمن حاصل از خود می سازد . به ویژه رنج و درد حاصل از این پدیده "پیش تمدنی"بر کودکان و نوجوانان آنچنان ژرف و هولناک است که رد پای آن را تا پایان عمر آنان می توان نشان کرد.
۲. آثار و پیامدهای خشونت از چنان شمول و وسعتی برخوردارند که می توان از "نشانگان"(سندرم) خشونت سخن گفت. چنین سندرمی با "نشانه "(سمپتوم)هایی همچون برافروختگی، تکانشگری، نفرت افکنی، آزارگری ، کینه جویی و انتقام گیری معین می گردد. هریک از این نشانه ها آنچنان در نظام روانی "پرخاشگر" مستقر می گردند که از میان راندنشان جز با مداخلات روان درمانگرانه و شفابخش بسیار دشوار می نماید.
۳. سندرم خشونت در اشکال گوناگونی خود را می نمایاند. حمله ور شدن جسمانی و ایجاد درد فیزکی یکی از اشکال ملموس آن است .این نوع خشونت، که ابتدایی ترین نوع پرخاشجویی است، گذشته از آثار جسمانی قادر است "زخم های روانی"علاج ناپذیری نیز در روان قربانی پدید آورد و بهداشت روانی او را دستخوش آسیب سازد.
"پورنوگرافی"(هرزه نگاری )نیز شکل نوینی از سندرم خشونت است که همه افراد جامعه را ، از کودکی تا سالمندی، درگیر خود می سازد. عاملان این نوع خشونت ضمن آنکه روان افراد را مجروح می سازند روان کل جامعه را نیز مسموم و مصدوم می نمایند. حتا می توان گفت که پورنوگرافها روان تاریخ و فرهنگ جامعه را نیز دستخوش آسیب می نمایند.
"تهیه و تولید و توزیع مواد افیونی" در حامعه نیز شکل دیگری از نشانگان خشونت است.عاملان این نوع خشونت به صورت مستقیم مغز و ذهن و روان شهروندان را آماج یورش قرار می دهند و زندگی معنادار و اصیل را از آنان می ستانند و آنان را از زندگی تهی می سازنند.
"نزاع و درگیری درون خانوادگی"نیز نوع رنج آور دیگر سندرم خشونت است که شادابی و سلامت و احساس خوشبختی را از یکایک اعضای خانواده میستاند. و همچنان می توان از اشکال دیگر سندرم خشونت سخن گفت.
۴."سندرم خشونت" ،همانند هر نشانگان دیگری، در خور تبیین نظری است و من خود پیشتر اینجا و آنجا در تبیین آن گفته و نوشته ام.لیکن در این مجال قصد آن دارم تا از عاملی نام ببرم که کمتر از آن سخن رفته است و آن عامل "بیاحساسی روانی"(apathy) است.من شواهدی بالینی متقنی دارم که نشان می دهد افراد فاقد احساس صمیمیت و افراد نابرخوردار از عاطفه مثبت ، استعداد و آمادگی بیش تری برای دست یازیدن به کنش های خشونت آمیز دارند.
این افراد به سبب ناتوانی در ایجاد پیوندهای دوستانه و صمیمی با دیگران ،به درون خویش عقب نشینی می کنند و به تدریج در شمار افراد اسکیزویید (گریزنده از روابط صمیمی) جای می گیرند. اینان به سبب ناتونی در شکل دهی و استمرار پیوندهای دوستی، هر انتقادی را تهدید و تحقیر معنا می کنند و لاجرم به انتقاد کننده می تازند. همچنین آنان نیاز به رابطه و پیوند خود را با روشهای خشونت آمیز و ایجاد درد و رنج و تحقیر در دیگری برآورده می سازند. خلاصه آنکه فرد بی احساس به خشونت روی می آورد چون همزمان احساس "تنهایی"و "گمنامی"می نماید و خشونت ورزی و ایجاد درد و رنج در دیگران را نوعی خلاصی موقت از رنج حاصل از تنهایی می داند.
۵. نشانگان خشونت ,همچون سایر بیماری ها، نیازمند درمان است.چنانچه تبیین ارائه شده در این نوشتار مجمل را بپذیریم ناگزیر باید از درمان های مبتنی بر ارتباط و هیجان بهره گیریم. برای این منظور باید به مبتلایان به بیماری خشونت یاد دهیم که چگونه با دیگران بگونه ای سالم و سودمند و صمیمانه ارتباط برقرار نمایند . همچنین لازم است فرصت هایی برای آنان فراهم شود که به طریقی جامعه پسند هیجانات مثبت را تجربه نمایند چرا که آنان از نوعی فقر هیجانی شدید رنج می برند.
در هر حال نباید فراموش کرد که خانه و مدرسه سهم و تقش بی بدیلی در پیشگیری از شکل گیری سندرم خشونت و مداخله درمانگرانه در آن،دارند چون این دو نهاد بهتر و بیشتر قادرند فرصت های شکل گیری روابط دوستانه و تجربه هیجانی را برای کودکان و نوجوانان فراهم سازند.
در آخر امیدوارم اهل فن و صاحبان اندیشه به تدقیق بیش تر تیین ارائه شده در این نوشتار یاری رسانند.»
به گزارش شهروند ؛ مهریه جزو حقوق مادی بهرسمیتشناختهشده در سند ازدواج است که زنان هر زمان اراده کنند میتوانند برای دریافتش اقدام کنند. هرچند این امر در بیان ساده است و با توجه به تبعات کیفری عدمپرداخت مهریه برای مردان، سالهاست دریافت مهریه با چالشهای حقوقی بسیاری همراه بوده است.
با توجه به ناتوانی مردان در پرداخت مهریه و افزایش تعداد چشمگیر زندانیان مهریه، قانونگذار طی سالهای اخیر تلاشهای مختلفی را برای محدود کردن صدور احکام زندان برای بدهکاران مهریه در نظر گرفت که مسئولیت کیفری برای ١١٠ سکه طلا ازجمله این اقدامات بود. هرچند فردی که ناتوان از پرداخت مهریه به دلیل عجز مالی بود، حال چه ١٠سکه و چه ١١٠سکه، درنهایت مرد راهی زندان میشد. این قانون کمکی در جهت کاهش زندانیان مهریه نبود، بنابراین قانونگذار در تلاش برای سروسامان دادن به اوضاع به برنامه ششم توسعه رسید و طرحی که شرایط دریافت مهریه را تغییرداده است.
نحوه وصول «مهریه» زنان یکی از موضوعاتی است که در لایحه برنامه ششم توسعه با تغییراتی روبهرو شده است. موافقان تغییر نحوه وصول مهریه زنان در لایحه برنامه ششم توسعه ضمن تأکید بر اینکه با این تغییر، وصول مهریه با سرعت بیشتری انجام میگیرد، بیان کردهاند که با تصویب بند سوم ماده ٢٨لایحه برنامه ششم توسعه به محض مراجعه زنان به ادارات اجرایی سازمان ثبت اسناد و املاک به راحتی میتوانند مطالبات خود را وصول کنند.
آنها تأکید دارند با این روش حتی اقداماتی چون توقیف اموال و ممنوعالخروجی طرف مقابل را هم میتوان محقق کرد. مخالفان این شیوه درحال اصلاح اما معتقدند در شیوه فعلی زنان با مراجعه به دادگاه و اقامه دعوی برای دریافت حق مهریهای خود باید ٣ونیمدرصد میزان خواسته را پرداخت کنند و از حق اعسار نیز برخوردارند اما براساس بند سوم ماده ٢٨ لایحه برنامه ششم توسعه، زنان برای مطالبه مهریه خود در مرحله بدوی باید به ادارات اجرای مفاد اسناد رسمی لازمالاجرای سازمان ثبت اسناد و املاک مراجعه کنند که در این شیوه زنان در مرحله نخست درخواست مهریه خود باید ٥درصد میزان خواسته را پرداخت کنند، کما اینکه در این شیوه زنان از حق درخواست اعسار هم محروم خواهند شد.
اما اعسار در مهریه چیست؟
حسن فدایی، حقوقدان در گفتوگو با «شهروند» در نقد لایحه توسعه ششم مجلس و تغییرات در نحوه وصول مهریه گفت: قبل از هرگونه نقدی باید روی اصل بحث مهریه تمرکز داشته باشیم. ریشه مهریه صداق و دوستی بوده است که مرد برای ازدواج یک هدیهای را به زن پرداخت میکند. بنابر این اصل مرد هم باید مهریه را در کمال خوشی و آرامش تقدیم کند.
وی ادامه داد: اما متاسفانه این صداق، نشانه دوستی و مهر به سمتوسویی رفته که اکثرا از طریق مجاری دادگاه و با توسل به قوای قضائی این موضوع را پیگیری میکنند. این مشکل در شهرهای بزرگی چون تهران نمود بیشتری دارد و خوشبختانه در شهرستانهای کوچک چنین نیست.
به همین جهت بهتر است قبل از نقد تغییرات فعلی اشاره کنم به سایر استانهای کشور و نحوه تعیین و پرداخت مهریه در این استانها که مهریه به مقدار مطلوبی تعیین و پرداخت میشود، خبری از دادگاه و زندان نیست و در بسیاری از استانها زندانی برای عدم پرداخت مهریه وجود ندارد. وی تأکید کرد ای کاش فضا برای الگوبرداری از این استانها و رسم و رسومات مطلوب آنها فراهم میشد.
مشکلات زنان برای دریافت مهریه
این کارشناس حقوق خانواده در ادامه افزود: بحثی که در حالحاضر پیشرو داریم، بحث مهریه و چگونگی مطالبه آن از طریق دادگاه و اداره ثبت است که کار به لایحه برنامه ششم توسعه کشیده شده است.
فدایی با نگاهی به فلسفه ایجاد راهکارهای حقوقی دریافت مهریه تصریح کرد: اگر هدف این است که اقدامی در جهت بهبود وضع زنان انجام دهیم، بهتر است تمام سازوکارهای مربوط به زنان را مورد بررسی قرار دهیم. اگر قرار به سخت کردن دریافت مهریه است که ماجرا متفاوت خواهد بود، زیرا در بحث دریافت مهریه از طریق اداره ثبت و اسناد با مشکلی روبهرو هستیم و مشکلات جدیدی نیز ایجاد خواهد شد.
این کارشناس حقوق خانواده با بیان این جمله که بسیاری از زنان شاغل نیستند و با مشکلات مالی در زمان جدایی روبهرو هستند، پرداخت ٣ونیمدرصد از مهریه زمان ثبت دادخواست در دادگاه برای آنها بسیار سخت بوده و مانعی برای پیگیری حقشان میشود، ادامه داد: اگر زوجه میخواست برای دریافت مهریه دادخواست تسلیم دادگاه کند باید ٣ونیمدرصداز مهریه خود را به دادگاه پرداخت میکرد که همین امر باعث میشد شرایط کار برای زنان سخت شود. حال با تغییر قانون، این میزان به ٥درصد افزایش یافته و نکته جالب این است که دادخواست دریافت مهریه در دفاتر ثبت باید پیگیری شود که خود سختیهای جدیدی را بههمراه خواهد داشت.
زنان توان مالی برای پرداخت ٥درصد را ندارند
وی در ادامه افزود: در صورتی که اکثر زنان ما، زنان شاغلی نبوده و از نظر توانایی مالی از موقعیت خوبی برخوردار نیستند، بدین جهت این تکلیف مالایطاق به جای آنکه در روند کار تسهیل و بهبود حاصل کند، باعث دشوارتر شدن امور خواهد شد.
قانونگذار به این امر توجه ندارد که شاید زنی که مطالبه مهریه کرده، توانایی پرداخت ٥درصد از مهریه را نداشته باشد، ضمن اینکه در اداره ثبت اعسار پذیرفته نمیشود. همچنین اگر کسی در اداره ثبت ادعا کند از تمکین مالی برخوردار نیست، موردقبول واقع نمیشود یا باید همه مبلغ پرداخت شده یا زوجه از پیگیری خواسته خود منصرف شود.
این کارشناس حقوقی با اشاره به روند اجرای فرآیند دریافت مهریه توضیح داد: این تغییر قانونی و سخت کردن شرایط دریافت مهریه درحالی انجام میشود که زوجه میتوانست با ارایه دادخواست دریافت مهریه به دادگاه، درخواست اعسار را نیز ارایه کند و در دادگاه بعد از بررسیهای موجود اعسار پذیرفته میشد.
وی ادامه داد: بنابراین اگر قرار به تغییر باشد باید بدانیم همچنان بسیاری با توجه به پرداخت درصد کمتری از مهریه برای شروع فرآیند دادرسی خود و امکان ارایه اعسار و ناتوانی مالی خود طالب ثبت دادخواست در دادگاه باشند، نه در دفاتر ثبت. هر چند پیگیری از طریق اداره ثبت نافی پیگیری از طریق دادگاهها نیست و اگر زوج دارای املاک باشد، وصول مهریه به مراتب با سرعت بیشتری صورت میپذیرد.این حقوقدان با تأکید بر ضرورت یافتن راهکاری برای کاهش مشکل زنان در آینده گفت: با توجه به معایبی که ذکر شد ازجمله پرداخت ٥درصدی مهریه در ابتدای مطالبه و عدم پذیرش اعسار باید برای زنان چارهای بیندیشند و اقداماتی در جهت تسهیل و تسریع خواسته آنان اعمال کنند.
سرعت بالای دریافت مهریه از طریق اداره ثبت
در ادامه فدایی به مزایای مطالبه مهریه از طریق اداره ثبت اشاره کرد و توضیح داد: نباید مزیتهایی که در اداره ثبت وجود دارد، از یاد برد، زیرا اگر اموال مرد مورد بررسی قرار گیرد و اموالی به نام او موجود باشد، سرعت وصول مهریه و پیگیری مطالبه حق زن نسبت به دادگاه بیشتر است.
این سازمان میتواند با پیگیری، اموالی را که به نام مرد به ثبت رسیده، مطابقت دهد و به نفع زن توقیف کند. شاید سرعت در وصول مطالبه یکی از بهترین مزایای پیگیری از طریق ثبت باشد که نباید نادیده گرفته شود. وی تأکید کرد: مجبور تکرار مجدد هستم که هزینه بالای دادرسی برای زنانی که از تمکین مالی برخوردار نیستند و عدم وجود اعسار از بزرگترین معایب ادارات ثبت محسوب میشود.
وی در تشریح نحوه احراز اعسار زوجه نیز گفت: قاضی دادگاه خانواده بدون درنظر گرفتن تشریفات مطابق با قانون خانواده و بدون درنظر گرفتن ماده ٥٠٤ و ٥٠٥ مواد آییندادرسی مدنی میتواند پس از احراز وضع زن او را از پرداخت هزینه معاف کند، این درحالی است که با اقدام به اداره ثبت این اتفاق نمیافتد.
باید راهکاری بیندیشند
با توجه به مقولاتی که گفته شد و مطابق بند ٣ ماده ٢٨ لایحه برنامه ششم توسعه، این اشکال و ایراد عمده در رابطه با هزینههای گزاف اولیه مطرح است که نمایندگان مجلس و صاحبنظران در این خصوص چارهای بیندیشند و سازوکاری مشخص کنند که کار برای زنان آسانتر شود، زیرا اگر قصد حمایت از خانواده و بانوان است باید شرایط اقدام برای زنان راحتتر باشد.
فدایی در بیان راهکار کاهش چالشها در بحث مهریه مجددا به رسوم و آیین ازدواج در شهرهای کوچک اشاره کرد و گفت: همانطور که اشاره شد باید در این زمینه یک مقایسه اجمالی با سایر استانها شکل گیرد، زیرا مهریههای تعیینشده در حد توانایی مرد است. مرد در این زمینه با مشکل مواجه نمیشود و بهراحتی مهریه را پرداخت میکند، هیچ اهرم فشاری در ادامه زندگی پیرامون مسأله مهریه وجود ندارد و زندگی مشترک با آرامش بیشتری هم همراه است.
تضعیف حقوق زنان با پرداخت ٥درصد مهریه
نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی نیز با بیان اینکه با انتقاد از قانون جدید و تغییر صورتگرفته زنان برای اخذ مهریه خود باید به دفاتر ثبت اسناد و املاک مراجعه کنند، تصریح کرد: در این روش زنان پس از مراجعه به دفاتر ثبت اسناد و املاک و استعلام اموال همسر میتوانند برای وصول مهریه براساس شرایط تعیینشده اقدام کنند اما اگر دارایی به نام وی ثبت نشده باشد، هیچ راه دومی برای اخذ مهریه زنان پیشبینی نشده است.
طیبه سیاوشیشاهعنایتی در گفتوگو با خانه ملت درخصوص دومین ایراد به تغییر شیوه اخذ مهریه در برنامه ششم گفت: با مراجعه زنان به دفاتر ثبت اسناد و املاک برای مطالبه مهریه، زنان باید ابتدا ٥درصد مورد مالی سند را پرداخت کنند، به عبارتی درحقیقت زنانی که برای اخذ مهریه خود به دفاتر ثبت اسناد و املاک مراجعه میکنند باید در نخستین مرحله ٥درصد از مهریه خود را بپردازند تا درخواست آنها ثبت و دنبال شود، این درحالی است که اکثر زنان در کشور توان مالی ندارند.
وصول مهریه از طریق دادگستری سخت اما ممکن است
این نماینده مردم در مجلس دهم یادآور شد: هماکنون زنان با مراجعه به دادگستری هم مبلغ کمتر برای طرح دعوای مهریهای خود باید پرداخت کنند و هم پرداخت این مبلغ پیش از طرح دعوا ضروری نیست، اگرچه راه فعلی وصول مهریه یعنی مراجعه به دادگستری سخت است اما درنهایت مهریه زنان محقق میشود. اما اصلاح لایحه برنامه ششم توسعه که در شهر مشهد هم پایلوت شده نهتنها آسان نیست،
بلکه وصول مهریه را غیرممکن میکند. سیاوشیشاهعنایتی با بیان اینکه مهریه پشتوانه مالی زنان محسوب میشود، گفت: زنان برای داشتن پشتوانه مالی به دنبال اخذ مهریه خود میروند که سختکردن روند وصول این حق به ضرر زنان خواهد بود، از اینرو در کمیسیون تلفیق برنامه ششم از حق زنان دفاع خواهیم کرد.
نایب رئیس فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی با انتقاد از اینکه بسیاری از مردان راههای فرار از پرداخت مهریه و دور زدن قانون را به کار میگیرند، گفت: با این شرایط قانون بهگونهای باید بررسی و تصویب شود که راه فرار از قانون و عدم وصول مهریه زنان اصلاح شود. واقعیت آن است که زنان اگر تمکن مالی داشتند بهدنبال اخذ مهریه نمیرفتند، پس با این وضع نباید راههای دستیابی به پشتوانه مالی آنان را سخت کرد.
براساس این گزارش و تغییر قانون دریافت مهریه شرایط برای زنان سخت شده و درنهایت ممکن است آنها از دریافت حق و حقوق خود در رابطه با مهریه پشیمان شوند و اینگونه قانونگذار به هدف خود در کاهش جمعیت کیفری و ورودی پروندهها دست یابد اما درواقع حق قانونی زنان تضییع خواهد شد. بنابراین نیاز است این طرح مورد نقد بررسی مجدد قرارگیرد تا راهکاری دقیق برای رفع مشکلات ایجاد شود.
حسین اسدبیگی در گفتوگو با ایلنا درباره
گزارش سازمان بهداشت جهانی در خصوص خودکشی با بیان اینکه براساس این گزارش
رتبه ایران در زمینه خودکشی ۱۰۸ است، گفت: بر اساس این گزارش تعداد
خودکشیهای منجر به مرگ در ایران طی سالهای ۹۲ و ۹۳، ۴ هزار و ۶۹ نفر و در
سال ۹۴، ۴ هزار و ۲۰ بوده است.
وی ادامه داد: در سال ۲۰۱۲، نسبت
خودکشی منجر به فوت در مردان ۷ به ۱۰۰ هزار نفر بوده که در مجموع ۲ هزار و
۷۰۰ مرد خودکشی منجر به مرگ داشتهاند که این میزان در میان زنان ۳.۶ به
۱۰۰ هزار نفر یعنی هزار و ۳۶۹ نفر بوده است.
اسدبیگی با اشاره به
رتبه ۳۹ آمریکا در خصوص خودکشی منجر به مرگ اظهار کرد: در سال ۲۰۱۲ در
آمریکا ۴۳ هزار نفر دست به خودکشی زدهاند. همچنین در کشور هند نیز با
جمعیت بیش از ۱ میلیارد نفر ۲۵۸ هزار نفر طی سال ۲۰۱۲ خودکشی کردهاند که
براساس گزارشWHO این کشور حائز رتبه ۱۰ خودکشی در جهان بوده است.
رئیس
اورژانس اجتماعی کشور با بیان اینکه میانگین خودکشی در جهان با جمعیت بیش
از ۷ میلیارد نفر ۱۴ به ۱۰۰هزار نفر بوده است، عنوان کرد: کشورهای کره
جنوبی، گویانا، لیتوانی، سریلانکا، سوری نامی، مجارستان، قزاقستان، ژاپن،
بیلاروسی و هند به ترتیب رتبهها اول تا دهم خودکشی منجر به مرگ را در سال
۲۰۱۲ به خود اختصاص دادهاند.
وی خاطرنشان کرد: در این گزارش
کشورهای حاشیه خلیج فارس کمترین میزان خودکشی را به خود اختصاص دادهاند که
علت این موضوع اعلام آمار غیردقیق و کم از طرف این کشورها بوده است.
همچنین چین تنها کشوری است که نرخ خودکشی زنان در آن بیش از مردان بوده
است.
این روانشناس با تاکید بر اینکه استانهای غربی کشور شامل
ایلام، کرمانشاه، لرستان و همدان به نسبت جمعیت خود بیشترین آمار خودکشی
منجر به فوت را داشتهاند، تصریح کرد: متاسفانه اخیرا به دلیل عدم نظارت بر
توزیع قرص برنج طی سال گذشته موارد زیادی به این دلیل خودکشی و فوت
کردهاند که لازم است؛ فروش آن توسط عطاریها کنترل شود.
اسدبیگی با
اشاره به مرگ ۵۰۰ نفر در استانهای گیلان، مازندران و تهران به دلیل
استفاده از قرص برنج عنوان کرد: حلقآویز کردن و مسمومیت ناشی از سموم و
داروها نیز بعد از قرص برنج بیشترین علت مرگهای ناشی از خودکشی بودهاند،
این در حالی است که اقدام به خودکشی با استفاده از داروهای خوابآور و ضد
اضطراب کمتر به مرگ فرد میانجامد.
رئیس اورژانس اجتماعی کشور با
بیان اینکه در ایران سنین ۱۵ تا ۲۵ سال بیشترین آمار خودکشی منجر به فوت را
داشته و این موضوع در میان افراد بالای ۵۰ سال بسیار کم است، بیان کرد: در
کشورهای آمریکایی و اروپایی سالمندان بیش از جوانان دست به خودکشی
میزنند.
وی ناامیدی را یکی از مهمترین دلایل خودکشی جوانان خواند و
گفت: معمولا سالمندان سختیهای زندگی را از سرگذرانده و مقاومتر شدهاند،
اما نوجوانان و جوانان به دلیل نیاموختن مهارتهای مختلف زندگی و تکانشی
بودن رفتارهایشان و همچنین به دلیل تابآوری کمتر و دلایل مختلف
روانشناختی، اجتماعی و اقتصادی بیشتر دست به خودکشی می زنند که این موضوع
نیاز به پژوهش علمی بیشتری دارد.
اسدبیگی بیان کرد: اورژانس اجتماعی
کشور در ۱۹۰ شهرستان به تمامی افرادی که قصد خودکشی داشتهاند و به
خانوادههای داغدیده افرادی که در اثر خودکشی جان خود را از دست دادهاند،
کمکهای رایگان ارائه کرده و خدمات روانشناختی اجتماعی خود را نیز از طریق
خط ۱۲۳ و خودروهای خدمات سیار و مراکز مداخله در بحران ارائه میکند.
وی
افزود: همکاران ما در اورژانس اجتماعی همچنین توانستهاند با مصاحبه و
مذاکره، افرادی را که تهدید به خودکشی کردهاند از این کار منصرف کرده و
همچنین در مواردی این افراد را در بیمارستان بستری کردهاند.