به گزارش ایرنا برای قاضی «غلامرضا احمدی» که سالها با پروندههای مختلف و گاه عجیب برخورد کرده بود، دادخواست طلاق ناصر و مریم مورد تازهای نبود. محتوای پرونده نشان میداد این زن و شوهر به دلایل معمول همچون « نبود امکان سازش» یا «نبود تفاهم در زندگی مشترک» تصمیم گرفتهاند متارکه کنند. زوج جوان چند روز قبل دادخواست شان را به شعبه 276 ارائه داده بودند، اما قاضی با مطالعه عقدنامه و شنیدن حرفهای آنها به فکر فرو رفته بود. انگار یک جای کار میلنگید و رسیدگی به طلاق آنها را عقب میانداخت. تجربه سالیان زیاد، قاضی را متقاعد کرده بود از دفترخانهای که روی عقدنامه ثبت شده استعلام بگیرد. چند روز بعد نتیجه استعلام نشان داد هیچ سابقهای از ازدواج زن و شوهر جوان در دفترخانه وجود ندارد.
حالا در یک روز سرد نیمه آبان ماه ناصر و مریم پشت در دادگاه منتظر بودند تا قاضی احمدی راه چارهای برای آنها بیندیشد. زوج جوان بر این باور بودند که با فوت سردفتر قبلی سابقه ثبت ازدواج آنها گم شده است. دلیل اولشان وجود عقدنامه و دلیل دومشان شناسنامه پسرشان بود که حالا 10 سال داشت.
زندگی ناصر و مریم تا دو سال پیش نه تنها مشکل خاصی نداشت، بلکه مورد عجیبی هم در زندگی آنها دیده نمیشد، تا آنکه سر و کله خواهر خلافکار مریم پیدا شد. «مرضیه» بعد از 5 سال حبس از زندان بیرون آمد و کلاف زندگی زن و شوهر جوان پیچیده شد. ناصر نه دل خوشی از خواهرزنش داشت و نه از باجناقش، با این حال روی حرف همسرش حرفی نزد و چند روزی از او پذیرایی کردند. ناصر میدانست که مرضیه پنهان از خانواده برای شوهرش پول و خوراکی به زندان میفرستد، اما باورش نمیشد که از خانه خواهرش سرقت کند. یک روز زاغ سیاه خواهرزنش را چوب زد و او را در هنگام دزدی گیر انداخت.
همین موضوع باعث جنجال زیادی شد و پای پلیس به میان آمد. در نهایت مرضیه رها شد، اما مریم را با خودش به خانه مادرشان برد. ناصر از آن آدمهایی نبود که منت همسرش را بکشد، معتقد بود زنی که قهر کرده خودش برمیگردد، اما زنش برنگشت و پدر و پسر یک سال تنها ماندند. چند باری واسطه فرستاد و باز هم مریم اهمیتی نداد. ناصر بالاخره راضی شد که خودش دنبال همسرش برود، اما او به طرفداری از خواهر و مادر مطلقهاش دعوا راه انداخت و حتی ناصر کتک مفصلی از همسایهها خورد. همین چند ماه پیش بود که مریم تماس گرفت و از ناصر خواست بهطور توافقی از هم طلاق بگیرند و ناصر هم با وجود علاقه به همسرش به جدایی رضایت داد، شاید خودش و پسرش از این ماجرا رها شوند.
ماجرای آشنایی زن و مرد به 13 سال قبل بازمی گشت. ناصر 19 ساله بود و مریم 18 ساله را نخستین بار هنگام اسباب کشی در حیاط خانه عمهاش دید، احساس کرد باید به زن بیوه و دخترانش کمک کند. همان روز دستش زخم بزرگی برداشت و مریم داشت دستش را پانسمان میکرد که به او دل باخت. همان شب دختر به خانه ناصر زنگ زد و حالش را پرسید. ناصر نه بهسربازی رفته بود و نه دبیرستان را تمام کرده بود، اما دلش را به دریا زد و از مریم خواستگاری کرد. همه چیز سریع اتفاق افتاد و با هم ازدواج کردند. انگار سرنوشت آنها در همان اسباب کشی جا به جا شده بود.
در آن روز سرد پاییزی که باد ملایمی برگهای زرد را به کف خیابان میریخت، زن و شوهر پشت در شعبه 276 منتظر وارد شدن به دادگاه بودند. نزدیک به 13 سال از جشن عروسی آنها میگذشت که از آن مدت 11 سال را خوب و خوش زندگی کرده بودند و پسری 10 ساله داشتند و حالا خزان زندگی مشترک آنها فرا رسیده بود.
منشی دادگاه مراجعان ساعت 11 را به دادگاه فراخواند. ناصر و مریم روبهروی جایگاه روی صندلیهای سرد فلزی نشستند. قاضی احمدی در خصوص روند پرونده توضیحاتی به زوج جوان داد و باز هم از آنها خواست با هم مدارا کنند و نسبت به یکدیگر گذشت داشته باشند. سپس به وجود پسرشان اشاره کرد که تا آخرین روز زندگی به پدر و مادر نیاز خواهد داشت. داشت از سختیهای تنهایی و طلاق میگفت، که مریم از توهین و تحقیر خودش حرف زد و ناصر از وابستگی همسرش به خواهر خلافکارش. یکی در میان به ضعف و ایرادهای هم اشاره و شروع کردند به شرط و شروط گذاشتن. در میان مشاجره آنها قاضی به میان حرف آنها آمد و گفت؛ ظاهراً هیچ کدام گوش شنوایی ندارید و بیشتر به طلاق تمایل دارید تا ادامه زندگی مشترک! محتویات پرونده هم توافق شما را روی طلاق نشان میدهد. با این حال شما باید به دفترخانه مراجعه کنید و سند ازدواجتان را از نو ثبت کنید تا مدرکی مبنی بر ازدواج شما وجود داشته باشد که ما بتوانیم طلاق شما را صادر کنیم.
زن و شوهر برگههای مربوطه را امضا کردند و از اتاق خارج شدند تا نامه دادگاه را از دفتر شعبه برای ثبت واقعه ازدواج تحویل بگیرند. اما پیش از آن قاضی احمدی با لبخندی ملایم به زن و شوهر گفت:«حالا که میروید تا دوباره عقد کنید، روی حرفهای من هم فکر کنید، شاید تقدیر فرصتی دوباره برای زندگی مشترک به شما داده باشد...». ناصر و مریم بدون آنکه جوابی بدهند سرشان را به احترام تکان دادند و بیرون رفتند.
با این که گاهی اوقات مساله آلودگی هوا به عنوان مشکل کشورهای در حال توسعه مطرح میشود، همه کشورهای دنیا با آن درگیر هستند؛ حتی در شرایطی که گفته میشود میزان آلودگی هوا به قدری نیست که تاثیر مخربی بر زندگی مردم داشته باشد، سلامتی شما ممکن است در خطر قرار بگیرد.
مراکز پژوهشی در سراسر دنیا در مورد آلودگی هوا، تاثیرات آن بر بدن و راههای کاهش بیماریهای ناشی از آن تلاش میکنند؛ اما نتایج آنها به صورت چشمگیر بر افزایش سلامتی مردم تاثیرگذار نبوده است.
چطور آلودگی هوا باعث بیماری میشود؟
وقتی که هوا آلوده را تنفس میکنید، ریزگرد ها و آلودگی موجود در هوا باعث التهاب ریه شما میشود که در نتیجه آن برونشیت مزمن، آسم، خسخس، سرفه، بیماریهای تنفسی، ناراحتیهای قلبی و حتی سرطان ریه ایجاد میشود. اگر چنین مشکلاتی از قبل در بدن شما وجود داشته باشد، آلودگی هوا میتواند آنها را تشدید کند. استفاده از ماسکهای استاندارد هم ممکن است جلو ورود مقداری از این آلودگی به بدن را بگیرد؛ اما تاثیر آن صددرصدی نیست. رژیم غذایی مناسب البته میتواند از تاثیرات مخرب آلودگی هوا بر بدن بکاهد.
چه غذاهایی تاثیر آلودگی هوا بر بدن را کمتر میکند؟
به صورت کلی، مواد غذایی دارای ویتامین C که بر کاهش جذب رادیکالهای آزاد به بدن تاثیرگذار است، به عنوان سپر دفاعی بدن در برابر آلودگیها کار میکنند. میتوانید با قراردادن دو لیمو در رژیم غذایی روزانهتان میزان ویتامین C مورد نیاز بدن را تامین کنید.
ویتامین E محلول در چربی، از جمله در روغنهای گیاهی مانند روغن آفتابگردان، روغن سبوس برنج، بادام زمینی و روغن زیتون هم در دفاع از بدن موثرند. بادام، تخمه آفتابگردان و سایر آجیلها، منبع مناسبی برای این ویتامین هستند، مصرف یک اونس از این دانهها در طول روز برای بدن کفایت میکند. قرار دادن پودر فلفل، فلفل قرمز، میخک، پونه کوهی، ریحان و جعفری هم در برنامه آشپزی روزانهتان میتواند به سلامتی شما کمک کند.
بتاکاروتن، به دلیل آنتیاکسیدانهایی که دارد و تاثیرش بر تولید ویتامین A در بدن، نقش موثری در کنترل التهابهای ناشی از تنفس در هوای آلوده دارد. سبزیجات برگدار مانند کاهو، گشنیز، شنبلیله و اسفناج سرشار از بتاکاروتن هستند.
یک گزارش پژوهشی که در مجله غذای دانشگاه کمبریج منتشر شده توصیه میکند مواد غذایی زیر را برای کاهش تاثیر آلودگی هوا بر بدن به صورت منظم مصرف کنید:
1-روغن زیتون
ویتامین E که در روغن زیتون وجود دارد عملکرد ریهها را به صورت موثری بهتر میکند. بهترین راه برای مصرف آن این است که روغن زیتون تصفیهنشده را روی سالاد بریزید؛ چرا که مصرف آن به عنوان روغن برای پخت و پز تغییرات شیمیایی در روغن زیتون ایجاد میکند که از تاثیر آن برای سلامتی میکاهد.
2- دانه کتان
دانه کتان مقدار زیادی فیتواستروژن و اسیدهای چرب امگا 3 دارد، فیتواستروژن دارای خواص آنتیاکسیدانی است که برای کمک به کاهش علائم آسم و دیگر واکنشهای آلرژیک موثر است. دانه کتان را میتوان با سالاد یا صبحانه مصرف کرد. دانههای خردل هم منبع مناسبی از امگا 3 هستند.
3-آواکادو:
تحقیقات دانشگاهی در کینگزکالج لندن نشان میدهد مصرف آکاودو و گیاه مشابه آن، اسفناج، تاثیر قابل توجهی در کاهش عوارض ناشی از تنفس هوای آلوده دارد و عملکرد بیماران دچار ناراحتیهای مزمن ریوی را بهتر میکند.
4-بروکلی:
یک پژوهش 12 هفتهای که در موسسه سلامت عمومی بلومبرگ در دانشگاه جانهاپکینز انجام شده نشان میدهد کسانی که به طور مرتب بروکلی را در رژیم غذایی خود دارند کمتر تحت تاثیر عوارض ناشی از پارگی لایه ازن و مشکلات آلودگی هوا قرار میگیرند.
5-گوجهفرنگی:
اگر در منطقه متاثر از آلودگی هوا زندگی میکنید، گوجهفرهنگی تازه باید به صورت مرتب در رژیم غذایی شما قرار داشته باشد. آنتیاکسیدان موجود در گوجهفرنگی بدن شما را در برابر بیماریهای ناشی از آلودگی هوا حفاظت میکند.
بخشنامهای که روز اول آبان ماه وزیر جهاد کشاورزی، خطاب به معاون خود رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور صادر کرد و در آن خواستار توقف هرچهسریعتر بهرهبرداری از جنگلهای کشور شد، با استقبال فعالان و مسئولان حوزه محیط زیست همراه شد. در واکنش به همین بخشنامه، معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در نامهای خطاب به محمود حجتی وزیر جهاد کشاورزی از «دوراندیشی او در صدور این نامه تقدیر و سپاسگزاری کرد».
در این نامه همچنین درباره اهمیت دستور حجتی آمده است: «اجرای دقیق مفاد آن منجر به اقدامات پیشگیرانه سترگی در کنترل سیلاب و فرسایش که همهساله موجب خسارتهای فراوان بر پیکره طبیعت و زیستمندان آن، بهویژه مردم گذاشته و از سویی سبب کنترل سیر قهقرایی و فروپاشی زیستبومهای جنگلی در آینده خواهد شد و نتایج گرانبهای حاصل از اجرائیشدن آن نهتنها باعث بهبود کیفیت جنگل، بلکه بهرهمندی کشور از سرمایه ملی را برای آیندگان به عنوان میراث طبیعی ملی و جهانی فراهم خواهد ساخت».
ابتکار علاوه بر این در گفتوگویی با «شرق» در رابطه با اهمیت این بخشنامه و تأثیری که بر جنگلهای هیرکانی و مهم شمال کشور خواهد گذاشت نیز تأکید کرد و گفت: «برای جلوگیری از تخریبهای بیش از پیش جنگلهای شمال کشور ابتدا باید خود دولت را که در حال برداشت از این سفره است، از این کار منع کرد؛ چون این لقمه اول باید برای دولت حرام شود و بعد برداشتهای دیگر از جنگلها را ممنوع کرد». در نامه وزیر جهاد کشاورزی بهصراحت آمده است: «بهرهبرداری تجاری و صنعتی از جنگلهای شمال کشور اعم از اینکه دارای طرح جنگلداری باشند یا نباشند، در قالب یک برنامه کوتاهمدت متوقف شود و واگذاری طرحهای جنگلداری که دارای اهداف اقتصادی بوده و بیلان آنها براساس بهرهبرداری از جنگل تنظیم شده است، ممنوع اعلام شود».البته هیأت وزیران در ابتدای فعالیت دولت یازدهم در مصوبهای در تاریخ ١٦/١٠/٩٢ بهرهبرداری صنعتی از جنگلهای شمال کشور را ممنوع و برداشت چوب از این جنگلها را صرفا به پایههای شکسته، افتاده و بیمار محدود کرده بود.
اما این بخشنامه جدید به صورت کامل هرگونه برداشت از جنگلها را ممنوع میکند. دولت همچنین طرح حفاظت و صیانت از جنگلها را به مجلس شورای اسلامی ارائه کرده و این طرح در تاریخ ٢٤/٣/٩٤ از سوی هیأترئیسه مجلس اعلام وصول شده است. قرار بود در صورت تصویب این طرح در صحن علنی مجلس شورای اسلامی، هرگونه بهرهبرداری از جنگلها برای یک دوره تنفس ۱۰ساله ممنوع شود. در این گفتوگو معصومه ابتکار درباره اهمیت همین بخشنامه، دلایل طرحنشدن این مسئله به صورت لایحه یا طرح از سوی دولت و مجلس شورای اسلامی و همچنین ابعاد دیگر موضوع به پرسشهای «شرق» پاسخ داده است.
صحبتها و گمانهزنیها درباره این طرح از ابتدای دولت یازدهم مطرح بود و سازمان حفاظت محیط زیست هم پیگیر و حامی آن بود، چطور شد که وزیر جهاد کشاورزی یکباره این بخشنامه را صادر کرد. آیا شما در جریان ماجرا بودهاید؟
ارزیابی ما از ابتدای دولت بر این موضوع تأکید داشت که وضعیت جنگلهای هیرکانی و زاگرسی وضعیت خوبی به لحاظ پایداری زیستبوم و بهرهبرداری قاچاق، ورود دام و... ندارد. همه ارزیابیها نشان میداد که این زیستبومهای فوقالعاده مهم ما در خطر هستند و وضعیتشان نامناسب است. البته در سالهای اخیر تلاشهای زیادی مخصوصا برای حفاظت از جنگلها صورت گرفت؛ مثل مصوبه دولت در سال ٩٢ که بهرهبرداری از جنگلها را صرفا به پایههای شکسته، افتاده و بیمار محدود کرده بود، همچنین در زمینه مراقبت از جنگلها در برابر آتشسوزیها موفقیتهای خوبی هم داشتیم که نشانه آن هم کاهش چشمگیر مساحتهای آتشگرفته در سال جاری بوده است.
بر همین اساس و برای رسیدن به این هدف ما در این سالها در راستای بهرهبرداری پایدار از جنگلها جلساتی گذاشتیم و گزارشگیریهایی را شروع کردیم که در آن جلسات به این بحث رسیدیم که یکی از دلایلی که باعث بالارفتن حجم برداشت قاچاق و غیرقاچاق از جنگلها میشود، بحث تقاضای موجود در بازار است، متأسفانه واردات چوب در کشور بسیار کم است، تولید صنعتی چوب هم در کشور ما محدود است و همین قضیه به شرکتها و واحدهای صنعتی چوب که بسیاری از آنها در دل جنگلها ساخته شدهاند، فشار وارد میکند. به همین خاطر ما از ابتدا تلاش کردیم بحث واردات چوب را جایگزین این قضیه کنیم.
واکنش دیگر دستگاهها و وزارتخانهها به این طرح و تلاشهای شما چه بوده است؟
در همین مدت تلاشهایی از طرف وزارت صنایع در حال انجام بود که مصوبه دولت در زمینه کاهش برداشت چوب از جنگلهای کشور را که منحصر شده بود به برداشت از درختان آسیبدیده و افتاده و... لغو کنند. این مصوبه در همان سال ابتدایی دولت یعنی ٩٢ تصویب شده بود.
وزارت صنایع برای لغو همین بند مصوبه که ماده ٦ آن بود، پیشنهادی به دولت آورد که من در پاسخ، گزارشی را از آخرین وضعیت جنگلهای هیرکانی شمال، شامل ارزیابی و تصاویر ماهوارهای و شرایط کنونی این جنگلها ارائه کردم. آنجا با شنیدن این گزارش که نتایج آن هم نگرانکننده بود، اعضای دولت به طور یکپارچه و اجماع کامل دوباره تأیید کردند که هرگونه برداشت از جنگلهای کشور ممنوع است و فقط شامل موارد ماده ٦ مصوبه قبلی است. از طرفی دیگر ما به غیر از این، روی طرح استراحت جنگلها هم به صورت جداگانه کار کردیم که درباره این موضوع هم در دولت و مجلس بحثهای زیادی شد، در مجلس برخی پیشنهادشان این بود که موضوع به شکل طرح از طرف نمایندگان مطرح شود و بحثهایی هم برای ارائه لایحه دراینباره مطرح بود. از طرف دیگر ما یک کار دیگر را هم شروع کردیم و با دستگاههایی که در بهرهبرداری از جنگلها به نوعی نقش دارند صحبت کردیم تا برداشتشان از جنگلها را متوقف کنند؛ مثلا با همین هدف، با آقای رئیسی تولیت آستان قدس رضوی مکاتباتی را شروع کردم تا در زمینه جنگلداری و بهرهبرداری از جنگلهای در اختیارشان کار را متوقف کنند که ایشان هم بهشدت از این پیشنهاد استقبال کرد.
در این مدت نظر سازمان جنگلها درباره این موضوع چگونه بود؟ آنها موافق یا مخالف طرحهای توقف برداشت از جنگلها بودند؟
در همین مدت و در این زمینه، جلسات ما با سازمان جنگلها هم ادامه داشت، البته این سازمان درباره طرح لایحه استراحت جنگلها به این شکل ملاحظاتی داشت و معتقد بود این کار باید در بلندمدت اجرا شود و برای اجرای بدون مشکل آن به زمان نیاز خواهند داشت؛ آنها میگفتند بهرهبرداران طرف قرارداد با سازمانشان حقوقی دارند که باید در نظر گرفته شود. درصورتیکه ما معتقد بودیم این بهرهبرداران به دلیل آسیبهایی که در این سالها به این زیستبومهای مهم کشور وارد کردهاند، باید خسارت هم بدهند؛ چه برسد به اینکه به آنها مهلت هم داده شود. این بحثها با سازمان جنگلها ادامه داشت و حتی در جاهایی به تنش هم رسیدیم. مسئولان و کارشناسان سازمان جنگلها میگفتند از لحاظ حقوقی قراردادهایی که با بهرهبرداران بستهایم، بعدا برای ما مشکلساز میشود و معتقد بودند باید حقوق این بهرهبرداران را رعایت کنیم که ما نظری مخالف این داشتیم.
به صورت کلی نظر دولت دراینباره چه بود؟
ما از همان ابتدا به دنبال جاانداختن این دیدگاه بودیم که معتقدیم تا خود دولت در حال برداشت از این سفره است و از این سفره و لقمه استفاده میکند، نمیشود به مردم گفت شما از این سفره برداشت نکنید؛ چون در این شرایط مردم میگویند وقتی دولت درحال برداشت است، چرا ما برداشت نکنیم؟ ما هم میخواهیم به انحای مختلف از این سفره برداریم، حالا قاچاق یا غیرقاچاق.
به همین دلیل ما معتقد بودیم این لقمه اول باید بر خود دولت حرام بشود و بعد از آن است که میتوان برداشتهای دیگر از جنگلها را ممنوع کرد. با همین دیدگاه به رئیسجمهور نامه نوشتیم و مکاتباتی انجام دادیم. آقای رئیسجمهور هم دستور تشکیل شورایی را با شرکت سازمان مدیریت و برنامهریزی دادند که مشکلات حقوقی و مالی این مسئله را برطرف کنند. آن جلسه تشکیل شد و ما هم مواضعمان را گفتیم که هر چقدر لازم است، باید برای توقف برداشت از جنگلها هزینه شود مفید و لازم است؛ چون در غیر این صورت آیندگان ما را به خاطر ازبینبردن این جنگلها نخواهند بخشید.
شخص رئیسجمهمور آیا موافق این دیدگاه بودند؛ یعنی در زمینه برداشت یا برداشتنکردن از جنگلها نظر مشخصی دارند یا خیر؟
آقای روحانی نظرشان دراینباره مثبت بود. در مجموع و در سفرهای استانی به مازندران و گیلان هم روی این موضوع تأکید کرده بود. علاوهبراین رهبر معظم انقلاب هم در جلسه معروف اسفند ٩٣ صراحتا فرمودند نباید اجازه بدهیم جنگلها به هیچ دلیلی تخریب شود.
نظرتان درباره بخشنامه اخیر وزیرجهاد کشاورزی چیست؟
به نظر من آقای حجتی بخشنامه بسیار خوبی را صادر کردند و به همین دلیل هم فورا روی آن یک نامه نوشتم و از این اقدام تشکر کردم. ما حتما در زمینه اجرائیکردن این مصوبه تلاش خواهیم کرد؛ چون خودمان را ناظر در مسائل محیط زیست در همه ابعاد، چه در منابع طبیعی و چه در صنایع و... میدانیم. قانون هم به همه شکل این وظیفه را برعهده ما گذاشته است.
قرار بود این موضوع در اصل به شکل لایحه یا طرح مطرح و اجرائی شود، چرا اینطور نشد و به شکل یک بخشنامه درونوزارتخانهای درآمد؟
هنوز مخالفتی با لایحه یا طرحشدن این قضیه نشده است. برای ما مهم، نتیجه است؛ اینکه هر چه سریعتر برداشت از جنگلها متوقف شود. اتفاقی خوب است و مهم این است که با این بخشنامه این هدف محقق میشود.
اما وقتی بخشنامه باشد، فقط دستگاههای زیرمجموعه آن وزارت خاص ملزم به رعایت آن هستند، ولی در صورت تصویب آن به شکل لایحه یا طرح این قضیه قانونی میشد که همه ملزم به رعایت آن خواهند بود. موافقید؟
بله موافقم؛ ولی همین بخشنامه هم شامل دیگران میشود؛ چون در آن صراحتا آمده است که هر گونه بهره برداری صنعتی و تجاری باید متوقف شود. مفهوم آن توقف کامل این فعالیتهاست و فرقی نمیکند با چه هدفی در حال برداشت چوب هستند.
طبعا صنعت هم باید همراهی داشته باشد. ما هم حدود یک سال و نیم است که به وزارت صنایع گفتهایم باید به فکر واردات چوب باشند و در تمام آن جلساتی که داشتیم درباره همین بحث تسهیل واردات چوب بسیار تلاش کردیم؛ هر چند در ظاهر این موضوع ربطی به ما نداشت؛ اما بههرحال نتیجه آن به سود جنگلهای کشور است. باید در نظر داشت وقتی ما در کشوری هستیم که اینقدر مشکل آب و خشکسالی و تخریب جنگلها داریم، نباید اجازه بدهیم به خاطر نیاز چوبی، جنگلهایمان تخریب شود. به همین دلیل بود که تعرفه واردات چوب در دولت صفر شد؛ چون ما میگفتیم باید آنقدر چوب در بازار باشد که کسی دنبال این نرود که درختان ارزشمند جنگلی ما را به خاطر چوب قطع بکند.
این چوبهای موردنیاز بازار داخلی باید از جا تأمین شود؛ به این فکر شده است؟
بله، الان روسها صدها هزار هکتار زراعت چوب دارند و چوب روسی را بهراحتی میتوان وارد کرد و هیچ مشکلی هم در این زمینه وجود ندارد، روسها هم سرزمین پربارانی دارند هم با مسائل و مشکلات زیستمحیطی مواجه نیستند، برداشت این چوبهای روسی هم آسیبی برای محیط زیست جهانی هم ندارد چون زراعت آنها اساسا با هدف برداشت چوب است، اما کشور ما شرایط دیگری دارد، جنگلهای هیرکانی ذخایر بینظیر تاریخی جهان هستند و نباید به دید چوب به آنها نگاه کرد.
قرار بود این طرح ١٠ساله باشد، اما در این بخشنامه مدتزمانی تعیین نشده و حتی در جایی از آن از لفظ کوتاهمدت یاد شده، نظرتان دراین باره چیست؟
در بخشنامه صراحتا گفته شده باید طرحها متوقف شوند. در این بخشنامه اگر چه در بند یک آن زمان گذاشته شده، ولی در بند دو آن زمان تعیین نشده است. وقتی میگوییم طرحهای مدیریت جنگل یعنی جنگلداری نباید متوقف شود چون بخشی از این طرحها میتواند گردشگری طبیعی باشد و میتواند حفاظت و استفاده از شاخههای شکسته و... در زمینه صنایع دستی و هنری باشد. چه ایرادی دارد گردشگری طبیعی را بدون تخریب جنگلها فعال کنیم؛ جاهایی برای این کار در نظر گرفته شود. برای اینکه صاحبان این طرحهای جنگلداری ورشکست نشوند باید بهجای آن از خود این جنگلها به مفهوم پایدار آن بهرهبرداری کنند و ما هم با آن اصلا مخالفتی نداریم.
سواد رسانه ای (Media Literacy) مجموعهای از مهارتهای قابل یادگیری است که به توانایی دسترسی، تجزیه و تحلیل و ایجاد انواع پیامهای رسانهای اشاره دارد و یک مهارت ضروری در دنیای امروزی به شمار میرود. برای حرکت در محیط رسانهای پیچیده امروز باید قادر به درک بهتر پیامهای رسانهای باشیم.
افراد، با سواد رسانه ای قادر به کشف پیامهای پیچیدهی موجود در محتوای تلویزیون، رادیو، روزنامهها، مجلات، کتابها، بیلبوردهای تبلیغاتی، اینترنت و سایر رسانههای مستقل خواهند شد. آنها همچنین میتوانند رسانههای خود را ایجاد کرده و در شکلگیری فرهنگ رسانهای مشارکت فعالانه داشته باشند، این امر سبب میشود مردم از حالت مصرفی خارج شده، از رسانهها به صورت هوشمندانهای بهرهمند شوند.
۱. چگونگی ایجاد پیامهای رسانهای را درک کنند.
۲. آنچه که رسانهها میخواهند ما را به باور آن برسانند را تشخیص بدهند.
۳. تعصبات، اطلاعات غلط و دروغهای رسانهای را تشخیص بدهند.
۴. قسمتی از داستان که کتمان میشود را کشف کنند.
۵. پیامهای رسانهای را براساس تجربیات خود، باورها و ارزشهایشان ارزیابی کنند.
۶. پیامهای رسانهای خود را طراحی، ایجاد و توزیع کنند.
در جامعه آموزش سواد رسانه ای به رشد تفکر انتقادی و مشارکت فعال در
فرهنگ رسانهای کمک میکند. هدف آن، دادن آزادی بیشتر به افراد به وسیلهی
قدرت دادن به آنها برای دسترسی، تجزیه و تحلیل، ارزیابی و ایجاد رسانه
است. همچنین محققان به این نتیجه دست یافتهاند که آموزش سواد رسانه ای یک
ابزار برای مقابله با الکل، تنباکو و سایر مواد مخدر، همچنین اختلالات
تغذیهای، قلدری، خشونت، نژاد پرستی و تبعیض است. به طور کلی سواد رسانه
ای یکی از مهارت های مهم زندگی کردن است.
در زندگی عمومی سواد رسانه ای به درک چگونگی ایجاد فرهنگ توسط رسانهها و انحصار رسانهای کمک میکند.
تعداد انگشتشماری از شرکتها هستند که بسیاری از رسانهها را کنترل میکنند، سواد رسانه ای افراد را برای تغییر سیستمهای رسانهای تشویق میکند.
مفاهیم سواد رسانه ای
مفاهیم سواد رسانه ای به سه سطح عمومی، متوسط و پیشرفته تقسیم میشوند.
مفاهیم عمومی به اینکه چگونه رسانهها ما را تحت تاثیر قرار میدهند تمرکز
میکند. مفاهیم متوسط به چگونگی ایجاد معنا از مفاهیم رسانهای میپردازد و
مفاهیم پیشرفته تعامل رسانهها و جامعه و نقش سواد رسانه ای در ایجاد
تغییرات را بررسی میکند.
فرهنگ و جامعهی ما- حتی درک ما از واقعیت- از طریق اطلاعات و تصاویری
که از طریق رسانهها دریافت میکنیم شکل میگیرد. چند نسل پیش خانواده و
دوستان قصهگویان فرهنگی ما بودند اما امروز تلویزیون، فیلمها، موسیقی،
بازیها و اینترنت قویترین قصهگویان هستند. پیامهای رسانهای افکار،
نگرشها و اقدامات ما را تحت تاثیر قرار میدهند. ما دوست نداریم به این
موضوع اعتراف کنیم اما همهی ما تحت تاثیر تبلیغات، اخبار، موسیقی و سایر
اشکال رسانهای قرار میگیریم، به همین دلیل رسانهها یک نیروی فرهنگی
قدرتمند در جامعه هستند.
رسانهها یک دنیای فانتزی میسازند. درحالی که این دنیا میتواند
سرگرمکننده و لذتبخش باشد ممکن است الهامبخش کارهای غیرعاقلانه،
ضداجتماعی ویا حتی خطرناک باشد. به عنوان مثال تبلیغات دنیایی تخیلی
میسازند که در آن همهی مشکلات با خرید یک محصول حل شده است. سواد رسانه
ای کمک خواهد کرد تا مردم دنیای فانتزی و خیالی سازنده را بشناسند و آن را
با واقعیت ادغام کنند.
سازندگان رسانه برای انتقال پیامهای خاص تلاش میکنند، مردم این پیامها
را دریافت و براساس اعتقادات، ارزشها و تجارب خود به صورتی متفاوت تعبیر
میکنند. این بدین معنی است که مردم میتوانند از یک رسانه تعابیر متفاوتی
ایجاد کنند و همهی این معانی و تفاسیر معتبر و قابل احترام هستند.
پردازش مغز انسان از تصاویر و کلمات متفاوت است. تصاویر در قسمتی از مغز
که احساسات و غرایز قوی هستند؛ اما نوشتهها و زبان محاوره در بخشی از مغز
به نام نئوکورتکس که علتها در آن پنهان شده است پردازش میشوند. به همین
دلیل است که آگهیهای بازرگانی قویتر از تبلیغات چاپی هستند.
رسانههای مبتنی بر زمان متفاوت از رسانههای بدون حرکت هستند. تاثیرگذاری
عظیم فیلمها، بازیها، موسیقی و غیره در بخش ناخودآگاه مغز صورت میگیرد و
احساسات تحلیلی و مغز را دور میزنند؛ اما هنگام خواندن متن یک روزنامه یا
مجله فرصت متوقف کردن و یکپارچهسازی اطلاعات عقلانی وجود دارد. رسانهها
زمانی که قلب و ذهن ما را درگیر میکنند و احساسات ما را هدف می گیرند،
قویترین تاثیر را دارند.
پیامهای رسانهای را با استفاده از تکنیکهای مختلف(مانند زاویهی دوربین،
جلوههای ویژه، ترفندهای نورپردازی، موسیقی و غیره) میتوان دستکاری کرد و
تاثیر عاطفی آن را افزایش داد. اثرات رسانهها بسیار پیچیده هستند.
پیامهای رسانهای به طور مستقیم روی افراد تاثیر میگذارند، اما آنها به
طور غیرمستقیم روی خانواده، دوستان و جامعهی ما نیز تاثیر میگذارند.
بنابراین برخی اثرات رسانهها غیرمستقیم هستند، ما باید بتوانیم اثرات
مستقیم و غیرمستقیم و اثرات واقعی آنها را درک کنیم.
سیستمهای رسانهای ما نشاندهندهی پویایی قدرت در جامعه ما هستند. مردم پولدار، نفوذپذیر و قدرتمند به راحتی میتوانند محتوای عظیم و پیامهای رسانهای بسیاری را ایجاد و توزیع کنند، بیشتر رسانهها با منافع تجاری کنترل میشوند. ما اغلب در انتخاب چیزهایی که ببینیم، بشنویم و یا بخوانیم در مقایسه با سازندگان رسانهها نقش زیادی نداریم، بنابراین همواره باید مراقب باشیم و با دید هوشمندانه به مسائل نگاه کنیم. آیا آنها واقعا نگران شما هستند؟ آیا آنها در ایجاد فرهنگ مناسب برای جامعه تلاش میکنند، یا صرفا به دنبال منافع شخصی خود هستند؟
زمانی که قدرت در اختیار چند رسانهی بزرگ باشد، آنها روند تولید محتوا را کنترل میکنند و به دیدگاههایی که به نفع خودشان باشد امتیاز ویژهای خواهند داد و دیدگاههای مخالف را به حاشیه میرانند و یا حتی سانسور میکنند. ما میتوانیم سیستمهای رسانهایمان را تغییر بدهیم و نشان دهیم که افزایش ارزشهای انسانی مهمتر از ارزشهای تجاری است.
به طور خلاصه، بدون این توانایی اساسی افراد ارزش انسانی و یا شهروندی در یک جامعهی دموکراتیک را ندارند. افراد جامعه باید بر سواد رسانه ای درست به اندازهی سواد خواندن، سواد ریاضی و سواد فناوری تسلط داشته باشند تا بدانند چگونه از وقت خود برای استفاده از رسانههای مختلف بهرهمند شوند.
، با گذشت زمان (تقریبا 300 سال) و پیشرفت علم در زمینههای مختلف آدمی دانست که تمام اطلاعات لازم برای ادامه حیات هرگونه زیستی (اگر از پارهای از ویروسها با محتوای ژنتیکی آر. ان.ای صرفنظر شود)، بهصورت ساختار مولکولی پیچیدهای به نام (DNA)، درون این سلولهای کوچک قرار دارد. مولکول دیانای تمام اطلاعات لازم برای ساخته شدن یک موجود زنده را داراست. این مولکول از واحدهای وراثتی تشکیل شده که به آنها ژن گفته میشود.
ساختار مولکولی پیچیدهای از نسلی به نسل دیگر به ارث میرسند و باعث بروز ویژگیهای هرگونهای میشوند. هرکدام از ما در سلولهای خود ژنهایی را حمل میکنیم که زمانی جزئی از ساختار ژنتیکی اجداد بسیار دور ما مثلا پدر بزرگی که در دوران زندیه میزیسته بوده است. ساختار مولکول دی انای توسط مکانیسمهایی از تغییر و اشتباه حفاظت میشود ولی از آنجا که هیچچیز کامل نیست به علت اشتباه در به ارث رسیدن ژنها گاهی صفتهایی ایجاد میشود که وجودشان سبب برتری آن گونه میشود. دقیقا همین اتفاق پایه تکامل است.
تا زمانی که آدمی از این فرآیندها بیاطلاع بود، تمام سازوکارهای شرح داده شده بهطور طبیعی اتفاق میافتاد، اما با پیشرفت علم کمکم بشر یاد گرفت که میتواند در این مکانیسمها که پایه حیاتند، دستکاری کند و به این ترتیب موجوداتی با محتوای ژنتیکی دستکاری شده یا تراریخته (Transgenic) خلق کند.
برای روشنتر شدن موضوع به این مثال توجه کنید؛ گیاهان همواره در معرض خطر حمله آفات و بیماریها قرار دارند و یکی از بزرگترین مشکلات را برای کشاورزی حشرات ایجاد میکنند. برای کاهش خسارت ناشی از حشرات، باغها و مزرعهها باید بهصورت دائم سمپاشی شوند. بسیاری از این آفتکشها غیراختصاصی عمل میکنند یعنی علاوه بر حشره آفت طیف وسیعی از حشرات دیگر را هم ازبین میبرند. علاوه بر این سموم مشکلات زیادی برای سلامتی انسان ایجاد میکنند.
بنابراین حشرهکش ایدهآل باید بتواند فقط بر حشره هدف اثر داشته باشد و نه سایر گونههای حشرات و حیوانات و همچنین باید قابل تجزیه شدن در محیط باشد تا بعد از برداشت محصول اثری از آن باقی نماند و در تمام قسمتهای گیاه (ریشه، ساقه و برگ) موجود باشد تا تمام این قسمتها را مصون سازد.
نوعی باکتری خاکی وجود دارد که برای محافظت از خود در برابر حشراتی که از آن تغذیه میکند اختصاصی دارد. اینگونه باکتری نوعی پروتئین سمی در برابر حشرات تولید میکند که برای حشرات از حشرهکشهای ارگانوفسفره 80 هزار بار سمیتر است.
تلاشهایی برای تولید آفتکش با کمک این باکتریها انجام شد که موفقیت اقتصادی چندانی نداشت. راهکار دیگر وارد کردن ژن تولیدکننده این سم به درون سلولهای گیاه است. نخستینبار در سال 1993 تلاشهایی در این راستا انجام شد. گیاهان تراریخته ذرت که توانایی تولید سم ضد حشره را در سلولهای خود داشتند و گیاهان نرمال (بدون دستکاری ژنتیکی) را بهصورت مصنوعی با لارو حشره آفت آلوده کردند، پس از گذشت شش هفته، تونلهای حفاری شده توسط لارو حشره در گیاهان نرمال در حدود 40 سانتیمتر و در ذرتهای تراریخته شش سانتیمتر بود.
فرآیند انتقال ژن سبب ایجاد صفتی در گیاهان مورد آزمایش شده بود که به آنها در برابر حشرات آفت ایمنی میداد. مثال دیگر در این زمینه، گوجه فرنگیهای تراریختهای است که به واسطه تغییرات ژنتیکی و تغییر ناشی از این دستکاری در آنزیمی که در فرآیند رسیدن میوه موثر است، دیرتر میرسند. این نوع گوجه فرنگیها یکی از نخستین محصولات غذایی مهندسی شدهای بودند که اجازه فروش عمومی یافتند.
پس از لحاظ تکنیکی دستکاری ژنتیکی میتواند گیاهانی تولید کند که به آفات و علفهای هرز مقاومتر باشند، عملکرد بیشتری داشته باشند، نسبت به انواع تنشهای محیطی مانند خشکی و شوری مقاومت نشان دهند و کیفیت (مثلا ویتامینها و عناصر معدنی) بالاتری داشته باشند.
به گزارش فرصت امروز در سال 2014 مطالعه جامعی در مورد اثرات اقتصادی و کشاورزی محصولات تراریخته با توجه به تمام یافتههای پژوهشی بین سالهای 1995 تا 2014 انجام گرفت. نتایج این بررسی نشان داد که محصولات زراعی مقاوم به آفتکش، هزینه تولید پایینتری دارند و گیاهان مقاوم به حشرات به علت گرانتر بودن قیمت بذر، هزینه تولیدی تقریبا برابر با محصولات نرمال دارند. عملکرد دسته نخست در حدود 9درصد و در مورد دسته مقاوم به حشرات 25 درصد افزایش نشان میدهد. همچنین این مطالعه نشان داد کشاورزانی که از محصولات تراریخته استفاده کرده بودند سود بیشتری (در حدود 69 درصد) نصیب خود ساخته بودند.
محصولات کشاورزی تراریخته امکان کشاورزی ارگانیک را هم فراهم میکنند چون پایه کشت ارگانیک عدم استفاده از کودها و آفتکشهای شیمیایی است و اگر محصولی خود مقاوم به حشره آفت باشد یا قدرت رشد بیشتر و در نتیجه رقابت قویتری با علف هرز غالب مزرعه داشته باشد، نیاز به استفاده انواع سموم به خودی خود برطرف میشود. به هر حال علاوه بر تمام این جنبههای مثبت دستکاری ژنتیکی، نگرانیهایی هم در این مورد وجود دارد.
خطرات احتمالی فرار ژنها از آزمایشگاه یا از پیکر گیاه و انتقال اتفاقی آنها به حشرات یا علفهای هرز و ایجاد مقاومت در آنها یا مقاوم شدن باکتریها در برابر آنتی بیوتیکها، اثرات احتمالی بر سلامت آدمی و همچنین بحثهای اخلاقی. البته در صورت رعایت پروتکلها و موارد ایمنی امکان ایجاد چنین مواردی بسیار پایین است و نظر و توافق کلی دانشمندان بیشتر بر مفید بودن بیوتکنولوژی تاکید دارد.