تمدد اعصاب


2140

(با یاد خدا دلها آرام میگیرند)

امروز بدترین روز زندگی خود را تجربه کـرده ایـد. کارفـرمـای                                    

  شما در مقابل دیگران به شما توهین نموده و وقتی در راه                                       

برگشت از رستوران بودید، با اتـومـبیل خود تصـادف کرده و                                      

این باعث دیر رسیدن به جلسه بعد ازظهر گردیده و موجب                                      

برخورد شدیدتر کارفرما شده است.هنگام مراجعه به خانه                                      

لیز خورده و با کمر روی زمین می افتیـد. بـا دردسـر فـراوان                                      

وارد اتومبیل شده و با سرعت هرچـه تمام به طـرف مـنـزل                                       

حرکت کرده و بدلیل سرعت غیر مجاز توسط پلیس جریمه                                       

می شوید… تصورش را بکنید.

بعد از تلو تلو خوردن و باز کردن درب منزل فقط میخواهید  استراحت کرده و آرامش خـود را بدست بیاورید. بنابراین ممکن است با یک نوشیدنی خنک و تماشای تلویزیون خود را آرام و ریلکس کنید. اما این کار توصیه نمیشود. شما قصد دارید استرس را از خود بیرون نمایید و هدف فقط استراحت کردن نیست. کارشناسان بر این عقیده اند که بهترین راه برای تمدد اعصاب این است که فرد به تدریج احساسات خود را ارضا نماید.

غوطه وری

لازم نـیـست حـتـما بـرای ریـکس شـدن به قله کوه بروید، فقط کافی است خود را در یک منظره معمولی کوچک غوطه ور سازید. برای مثال اگر تابلوی نقاشی زیبایی در خانه یـا محل کارتان دارید، آن را مجسم کرده و زیبای آنرا مورد تحسین قرار دهید. اگر آکواریمـی پر از ماهی های رنگارنگ دارید، برای مدتی به حرکات روان و سلیس آنها نگاه کنید تابه آرامش برسید.

احساسات خود را برانگیزید

در مرحله بعد سفری به لاله گوش خود داشته باشید.به موسیقی موردعلاقه تان گوش دهید. کلاسیک، پاپ، راک یا هر چیز دیگر. فقـط سـعـی کنیـد از کـارهایی که باعث ایجاد هیجان و تنش در شما میگردد، اجتناب نمایید. بکار بردن یک هدفون می تواند از شنیده شدن صداهای دیگر جلوگیری کرده و باعث آرامش بیشتر گردد.

مطابق با ذائقه خود یک فنجان چای سرد، آب میوه خنک یا آب سرد میل کنید.

حس بویائی را فراموش نکنید.بوی عود، یک شمع معطر و یا عطر مورد علاقه همسرتان میتواند شما را آرام کند. حتی می تـوانید به حـمام رفـته با صـابونهای مایع و معطر بدن خود را بشویید.

اگر کسی هست که می تـواند شـما را مـاسـاژ دهد، از او بخواهید اینکار را انجام دهد. محققان میگویند که ماساژ مناسب میتواند هورمونهای ایجاد استرس را کاهـش داده و تنش را ازبین ببرد. اگر تنها هستید کمی شانه ها و گردن خود را مالش داده و به آرامی دستها و پاهایتان را ماساژ دهید.

بررسی ها نشان داده کـه نوازش حیوانات خانگی در ایجاد ملایمت و زدودن تنشها مؤثر می باشـد. اگـر سـگ یا گربه ای دوست داشتنی در خانه دارید آنها را پیش خود آورده و کمی نوازش کنید!

تمدد اعصاب تدریجی

روش بعدی یکی از تکنیکهای تست شده و مؤثر میباشد که می تـوانـد فـرد را بـه حالت مطلقی از آرامش برساند. با بکار بردن این روش می تـوانـیـد احـساسـی تـازه و بـدور از ناملایمات بدست آورید.

همانطور که قبلا نیز گفته شد با گوش دادن به موزیکی دلپـذیر شروع کنید. سپس روی سطحی راحت دراز کشید. چشمانتان را بـسته و نـفـسی عـمـیق بکشید. اجازه دهید شکمتان به طرف بالا و پایین حرکت کند. در همان حـال کـه بـا آرامـش دراز کـشیده اید، روی پاک کردن ذهن خود تمرکز کنید.

احساس آرامش بیشتری می کـنـید؟ اکنـون نـوبت تمرین اصلی است. از قسمت بالا با چشم ها شروع میکنیم. چشمان خو را به هم فشار داده و پیشانی را بسمت بالا نگاه دارید گویی در حال تحمل یک فشار عصبی زیاد می باشـید. چند لحظه به همین صورت صبر کنید. سپس چشمان خود را رها کرده و آرام روی هم قرار دهید. احساس کنید کـه تنشها از چشمانتان جدا میشـونـد. از ایـن ملایمت برای چند لحظه لذت برده و دوباره از ابتدا شروع کنید.

به سراغ آرواره و فک رفته و همین تـمـرین را در ایـن قـسـمـت تـکـرار کـنـید. عضلات فک و آرواره خود را منقبض و بعد از مدتی کوتاه رها سازید تا تنش از شما دور شود.به همیـن ترتیب به طرف قسمتهای پایین تر بدن مانند گردن، شانه ها، قفسه سیـنـه و … برویـد. هراز گاهی مکث کرده و ببینید قسمتهای بالاتر هنوز احساس استرس مینمایید یا خیر. اگر تنش زدائی بطورکامل انجام نگرفته بود به آن قسمت برگشته و تمرین را تکرار کنیـد. ( معمولا چشم ها و آرواره نیاز به تکرار تمرین خواهند داشت. )

به همین منوال ادامه دهید تا به شکم، ران، ساق و در انتها به کف پاها برسید. بـستـه به وقتی که شما اختصاص می دهید و زمانی که بدن شما برای ریلکس شدن نیاز دارد این تمرین ممکن است از ۱۵ دقیقه تا ۱ ساعت بطول بینجامد.

برای رسـیدن بـه آرامـش هـرگـز نـبـاید شـتـابزده عـمل کرد و باید هر آنچه که نیاز دارید و می خواهید به خودتان بدهید. این روش بـرای ایـجاد حـالت خـود تـلقـیـنی و رسیدن به آرامش مطلق بسیار مؤثر بوده و در همه شرایط کار می کند.

اگر با ورزش یوگا آشنایی داشته باشید، متوجه شباهتهـای بـیـشمـاری در تمرین بالا و تکنیکهای این هنر باستانی هندوستان خواهید شد.

در انتها استرش شما باید از بین رفته و یا حداقل تقلیل یابد. احساس آرامـش و راحتـی خواهید کرد، حتی ممکن است شبیه انسانی بی خیال از ناملایمات آزاد شوید. اندکی وقت را به مجسم نمودن  لحظات خوشحالی و آرامش اختصاص داده و از نبـود استـرس لذت ببرید.

بیاد داشته باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرند.

طلاق اقتصادی میان همسران از کجا نشأت می گیرد؟

طلاق اقتصادی میان همسران از کجا نشأت می گیرد؟

«طلاق اقتصادی»یک عبارت غلط‌انداز است؛ عبارتی که به محض شنیدنش آدم یاد مشکلات مالی زوج‌های جوان می‌افتد؛ مشکلاتی مثل نداشتن خانه و کار ثابت و اینها که ممکن است باعث شود یک زندگی تازه تشکیل شده به بن‌بست بخورد.

اما واقعیت این است که طلاق اقتصادی که این روزها بسیار مورد توجه کارشناسان حوزه سلامت خانواده و روانشناسان قرار گرفته چیز دیگری است. برخلاف طلاق به‌خاطر عوامل اقتصادی که در آن نبودن پول حرف اول را می‌زند، در این نوع از طلاق(طلاق اقتصادی مورد بحث ما) اتفاقا وجود پول است که مشکل‌ساز است؛ بحرانی که زندگی زوج‌های جوان هر دو شاغل را تهدید می‌کند و به‌خاطر عدم‌اطلاعات کافی در این زمینه به سرعت هم در حال افزایش است. وقتی درباره طلاق اقتصادی حرف می‌زنیم دقیقا درباره زندگی‌هایی حرف می‌زنیم که در آنها به‌خاطر عدم‌آگاهی، عدم‌احساس امنیت و عدم‌اطمینان زن و شوهر به هم، کم کم مسائل مالی زوجین از هم جدا می‌شود و بعد از آن با گذشت زمان‌های کوتاه یا بلند اختلافات مالی کار خودشان را می‌کنند و می‌شوند مهم‌ترین عامل برای طلاق؛ مدلی جدید که به اندازه طلاق عاطفی و طلاق جنسی و … شناخته شده و پر‌هیاهو نیست و به همین دلیل شدید می‌تازد.

با یک «دو دو تا چهار تا»ی کوچک می‌شود فهمید زوج‌های هر دو شاغل بیشتر از بقیه زوج‌ها از طرف بحران طلاق اقتصادی تهدید می‌شوند. هر کسی می‌تواند دور و برش نمونه‌های واقعی این ماجرا را پیدا کند؛ همکارهایی که درددل می‌کنند، قصه‌هایی که از زوج‌های دور و نزدیک فامیل می‌شنویم، وبلاگ‌های روزانه‌نویسی در اینترنت و همین راهروهای دادگاه‌های خانواده که بدون نگاه به آمار بالای طلاق هم، از شلوغی‌اش می‌شود فهمید که اوضاع از چه قرار است. حالا از هر کدام از این مسیرها که به زوج‌های مشکل‌دار در امور اقتصادی برسید خیلی سریع متوجه می‌شوید که در اغلب موارد هر دو شاغل هستند و همین هم باعث شده مشکلات مالی بین‌شان به‌وجود بیاید و رشد کند؛ مشکلاتی که هر کدام از طرفین خود را در آن کاملا محق می‌دانند و به همین دلیل هم رشدشان در زندگی بسیار زیاد است.

هر چی که دارم مال من
در دادگاه خانواده همیشه بحث سکه داغ است. فرقی هم نمی‌کند که در زمان بحران حبابی افزایش قیمت باشیم یا نه. شنیدن از نرخ سکه و رقم‌های عجیب و غریب مهریه و آخرین قوانین تصویب شده درباره مهریه همیشه پای ثابت بحث‌های راهروهای دادگاه خانواده است اما اگر دنبال مورد مشخصی بگردید هم دست خالی نمی‌مانید. زهرا. الف از مشاورهای دادگاه خانواده تهران است. 4سال است که در اینجا کار می‌کند و اگر تعداد زوج‌های منتظر در نوبت مشاوره بگذارد، حرف‌های شنیدنی‌ای دارد؛ «تعدادشان خیلی زیاد است. اما چیزی که در مورد زوج‌های هر دو شاغل که با هم درگیری مالی دارند، در ذهن من مانده است این است که معمولا کم سن و سال نیستند.

یعنی در سال‌های اولیه و بحرانی ازدواجشان به سر نمی‌برند.» این مشاور معتقد است درگیری‌های مالی به سرعت مشکل‌های دیگر، زوج‌ها را از پا درنمی‌آورد و اینطوری است که آنها دیرتر از زوج‌های دیگر به فکر دادگاه خانواده می‌افتند؛ «شاید یکی از دلایل، استقلال مالی خانم‌ها باشد. به اعتقاد من و با تجربه‌ای که در این سال‌ها به‌دست آورده‌ام برخلاف تصور عمومی، زن‌های شاغل که از نظر مالی مستقل هم هستند خیلی راحت به طلاق فکر نمی‌کنند.

وقتی هم که در زندگی‌شان دچار مشکل می‌شوند به‌دلیل استقلال مالی به جای حل مشکل، سعی می‌کنند خود را با موضوع دیگری سرگرم کنند و صورت مسئله را نادیده بگیرند. به همین دلیل، ممکن است این مشکل، خود را تا مدت‌ها نشان ندهد.» اما این مشاور معتقد است شاید همین موضوع هم باعث شود مشکلاتشان ریشه‌دار شود و راهی به جز طلاق برایشان باقی نماند؛ «یک جورهایی مثل استخوان لای زخم است. معمولا زوج‌هایی که دچار طلاق اقتصادی شده‌اند و اصطلاحا سال‌هاست حسابشان را از هم جدا کرده‌اند خیلی کم از دیگران تأثیر می‌گیرند.

وقتی هم که با مشاور دادگاه حرف می‌زنند فقط حواسشان به این است که چکار کنند تا کلاه مالی سرشان نرود. به‌خاطر همین اصلا نمی‌شود با آنها در مورد راه‌های دیگر برای حل مشکل حرف زد.» اینطور که مشاور دادگاه خانواده می‌گوید هر کدام از این آدم‌ها هم به‌طور تمام و کمال حق را به‌خودشان می‌دهند؛ «همین هفته گذشته زوجی اینجا آمده بودند که معلوم بود مشکل اصلی‌شان همین لجبازی‌های مالی است البته در ظاهر دچار طلاق عاطفی شده بودند اما همه حرف‌هایشان بر سر مسائل مالی بود.» او یکی از بزرگ‌ترین مشکل‌های این زوج را خانواده‌های ناآگاه می‌داند؛ «خانم 28ساله بود و آقا 34ساله. پدر خانم هم وکیل بود و همراهش آمده بود. اما این پدر وکیل تنها کاری که نمی‌کرد آرام کردن دخترش بود.»

این کارشناس معتقد است در موردهای دیگر خانواده‌ها کمک‌های بهتری به زوج‌های جوان می‌کنند اما در مورد مسائل مالی اغلب نصیحت‌ها اشتباه است؛ «یادم هست پدر این خانم به‌شدت معتقد بود که در حق دخترش اجحاف شده و در 3سالی که با همسرش ازدواج کرده نتوانسته حقوقش را پس‌انداز کند. درحالی‌که شوهر این خانم با طعنه از زمینی که پدر دختر با همین حقوق‌ها در شمال برایش خریده بود حرف می‌زد. خب این خیلی بد است که یک پدر تحصیل‌کرده نتواند درک کند که در شرایط فعلی نمی‌شود یک مرد را به حال خودش رها کرد و با مشکلات تنهایش گذاشت.»

البته خانم مشاور موردهای برعکس زیادی را هم به‌خاطر دارد. مثلا دختری که حتی آپارتمان ارث پدری‌اش را فروخته و سال گذشته که در حال طلاق گرفتن بوده نمی‌دانسته چطور اموالش را از شوهرش پس بگیرد؛ «این مورد را هم خوب به‌خاطر دارم. زن و شوهری بعد از 5سال زندگی اینجا آمده بودند و از تنها چیزی که حرف نمی‌زدند زندگی‌شان بود. از قرار معلوم خانم آپارتمانی داشت که 2‌سال بعد از ازدواج فروخته بودند و با پس‌اندازی که داشتند خانه بزرگ‌تری خریده بودند اما به نام آقا. اتفاقا در سال‌های بعدی هم خانم قسط‌های وام خانه جدید را داده بود و در واقع بیشتر از 4دانگ خانه سهم او بود.

اما به‌خاطر خجالت و عشق و این حرف‌ها در آن زمان به فکر به نام زدن نبود و حالا که کار به جدایی رسیده بود نمی‌دانست باید چکار کند.» البته اینطور که زهرا می‌گوید همین بده‌بستان‌های بی‌حساب و کتاب از دلایل مهم رسیدن این زوج ظاهرا بی‌مشکل به دادگاه خانواده بوده است؛ «این خانم ظاهرا خیلی باگذشت و چشم و دل سیر بوده که این کار را کرده اما از حرف‌هایش می‌شد فهمید که در همه این سال‌ها منت گذاشتن مستقیم و غیرمستقیم از کارهای همیشگی‌اش بوده. چیزی که در زندگی مشترک غیرقابل تحمل است.»

سرنخ ماجرا اینجاست؟!
«اغلب این زوج‌ها تحصیل‌کرده‌اند و از موقعیت اجتماعی مناسبی برخوردارند. همین هم باعث شده اغلبشان به مشاوره گرفتن از مراجع ذی‌صلاح اعتقادی نداشته باشند و آنقدر به مشکل‌شان بی‌توجه باشند که در آن غرق شوند.» اینها را یک کارشناس دادگاه خانواده می‌گوید و هر چقدر در خاطرات این 4سال جست‌وجو می‌کند نمی‌تواند زوجی را پیدا کند که به‌خاطر مشکلات مالی اینجا آمده باشند و قبل از آمدن پیش مشاور رفته باشند؛ «در موارد دیگر خیلی‌ها را می‌شود پیدا کرد که قبل از آمدن به دادگاه مشاوره گرفته‌اند. هم خانم‌ها و هم آقایان موردهایی که مشکلات زناشویی دارند یا حتی کسانی که با مشکلات حادتری مثل اعتیاد درگیر هستند؛ اغلب اینها به هر حال مشاوره را تجربه کرده‌اند. حالا به هر دلیلی ممکن است مشاوره کمکشان نکرده باشد اما لااقل تجربه‌اش کرده‌اند.

اما در مورد طلاق‌های اقتصادی به ندرت دیده می‌شود که احساس نیازی به مشاوره احساس کنند.» به اعتقاد این کارشناس تفکرات این آدم‌ها آنقدر سخت و محکم شکل گرفته است که نمی‌شود تغییرش داد؛ «آنها اصلا فکر نمی‌کنند که ممکن است یک درصد حق با آنها نباشد، هم زن‌ها و هم مردها آنقدر حق به جانب حرف می‌زنند که نمی‌شود فکر تغییر عقیده را به ذهن‌شان انداخت. دلیلش هم این است که جوان‌های ما به‌شدت تحت‌تأثیر نصیحت‌های اشتباه هستند. دخترها و پسرهایی که فقط ترسانده می‌شوند، بدون اینکه راه درست پیش پایشان قرار بگیرد.»

از قانون بپرس
در موارد بحرانی مشکلات مالی و اینکه چه چیزی حق چه‌کسی است، می‌شود از قانون کمک گرفت البته در شرایطی که احترام به قانون کمی بیشتر از دیالوگ‌های سریال‌های آموزنده تلویزیونی در زندگی ما جریان داشته باشد. در مورد مسائل مالی، قانون به روشنی حق 2 طرف را مشخص کرده است؛ حقی که البته حتی درصورت ادای آن باز هم مدعی‌های زیادی دارد اما اگر واقع‌بین باشیم اجرای همین قانون کاملا مطابق با حقوق زن و مرد است: «طبق بند الف عقدنامه؛ هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و تقاضای طلاق به تشخیص دادگاه ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوءرفتار وی نباشد، زوج موظف است تا نصف دارایی خود را که در ایام زناشویی با او به‌دست آورده یا معادل آن را به شکل بلاعوض به زوجه منتقل نماید. منظور از دارایی زوج، آن دسته از اموالی است که در زمان زوجیت و زندگی مشترک حاصل شده است.»

البته برای کسانی هم که معتقدند این بند از قانون فقط نوشته شده تا مردها آن را دور بزنند باید گفت که این قانون ادامه دارد و اگر اصل جنگ اول به از صلح آخر را درنظر بگیریم می‌شود از دور زدن آن جلوگیری کرد: «در مورد شرط تصنیف دارایی مرد هنگام طلاق، بهتر است این شرط با عباراتی قانونی، مشخص و بنا به درخواست زوجین مجددا توسط سردفتر در عقدنامه درج شود؛ مثلا «زوجین متعهد می‌شوند هنگام مفارقت و جدایی اعم از اینکه به درخواست مرد باشد یا به درخواست زن، تمام اموالی که بعد از ازدواج دائم در زندگی مشترک به‌دست می‌آورند بین آنها به تساوی تقسیم شود».

اثراتاثرات رفت و آمد با خویشاوندان


اثرات رفت و آمد با خویشاوندان
مطالعات نشان داده است دید و بازدید با اقوام و خویشاوندان روی مغز تاثیر می‌گذارد.تحقیق جدیدی نشان می‌دهد دیدار با اعضای خانواده و یا حتی تماشای عکس‌های آنها می‌تواند بخشی از مغز را که بیانگر احساسات شما درباره فامیل، دوستان و حتی خودتان است، برانگیزد و ایجاد انگیزه کند.

این اولین تحقیقی است که فعالیت دو بخش مغز را مقایسه می کند که یکی از این دو بخش مربوط به دیدن اعضای خانواده و فامیل و دیگری مربوط به ملاقات با دوستان و غریبه‌ها است.نتایج تحقیق همچنین می‌توانند توضیح دهند که چرا هنگامی فردی شبیه به خودمان را می‌بینیم، فورا اعتمادمان نسبت به او جلب می‌شود.

به اعتقاد استیون پلاتک که به همراه شلی کمپ این مطالعه را انجام داده اند، ما دوست داریم کنار آدم‌هایی باشیم که شبیه ما هستند و این امر به خاطر توانایی ذهن ناخودآگاه ما در رابطه با کشف شباهت‌های ظاهری اتفاق می‌افتد.در این تحقیق، محققان روی افرادی که در حال دیدن تصاویر بستگان، دوستان، غریبه‌ها، خودشان و … بودند ام.آر.آی انجام دادند.

آنها به این نکته پی بردند که عکس‌های مربوط به بستگان و کسانی که شباهت ظاهری با فرد مورد مطالعه داشتند از طریق بخش خودارجاعی مغز پردازش شد، ولی بقیه تصاویر ناحیه دیگری از مغز را فعال کرد که مربوط به گرفتن تصمیم‌های مهم و حساس در رابطه با خود می‌شود.نکات جالب توجه تحقیق پلاتک و کمپ این بود که مغز می‌تواند افراد را به لحاظ اجتماعی رتبه‌بندی کند و اعضای فامیل را هم در صدر این دسته‌بندی قرار می‌دهد.

از آنجایی که امور مربوط به فامیل از طریق بخش خودارجاع مغز پردازش می‌شوند، می توان توضیح داد که چرا از نظر ما اعضای خانواده و فامیل جزو امور شخصی ما محسوب می‌شوند. به همین دلیل است که ما می‌توانیم بعضی از عادات‌ زشت دوستانمان را تحمل کنیم، ولی نمی‌توانیم در مورد بستگانمان این مساله را بپذیریم، چون مغز ما در مورد آنها همان‌طوری قضاوت می‌کند که در مورد خودمان.

به اعتقاد پروفسور تاد شاکلفورد، استاد روان‌شناسی دانشگاه آتلانتیک فلوریدا، این تحقیق نمونه بسیار جالبی از نظریه تکامل درباره علم عصب شناختی رفتار است. او ابراز امیدواری کرده که محققان دیگری که درباره علم عصب شناختی تحقیق می‌کنند، تحقیقات دکتر پلاتک را دنبال کنند.

به نظر پروفسور شاکلفورد، احتمالا شخصی که به نظر ما چهره‌ای دوستانه دارد، در واقع از نظر ظاهری نیز شبیه ما است و دلیل اینکه احساسات ما نسبت به این آدم‌ها ‌شبیه احساس ما نسبت به خودمان است، ریشه در دیدارهای خانوادگی ما دارد.

نگاهی به ضعف فرهنگ رانندگی در کشور

رانندگی روی خط قرمز

دانش پور- کلا عادت دارد با هر مانعی حتی اگر ثانیه ای هم بیشتر طول نکشد دستش را روی بوق بگذارد. حوصله معطلی در ترافیک را هم ندارد، لایی می کشد و خودرو را در هر فاصله کمی که بین خودروها ایجاد شود جا می دهد. برای سبقت گرفتن های گاه و بی گاه ؛ خطوط منقطع و ممتد خیابان برایش یک مفهوم دارد، فقط کافی است احساس نیاز کند که باید از خودرو جلویی تندتر حرکت کند آن وقت است که سبقت گرفتن غیرمجاز برایش مجاز می شود. رعایت کردن فاصله ایمن تا خودروی جلویی هم آخر بی کلاسی و ناشی بودن در رانندگی معنی می دهد. گاهی آن قدر به خودروی جلویی می چسبد که راننده از روی اجبار مسیر را برایش خالی کند. صحبت کردن با تلفن همراه، آهسته حرکت کردن در خط سرعت خیابان و اتوبان، حرکت با سرعت بالا در کوچه های باریک، پارک دوبل یا پارک خودرو در هر نقطه ای که فضایی خالی پیدا شود بدون توجه به ایجاد ترافیک در خیابان، ورود به خیابان ها و یا کوچه های ورود ممنوع ، انحراف به چپ و یا راست بدون زدن راهنما هم که کلا برای بسیاری از رانندگان ایرانی امری کاملا عادی است! چندی قبل رئیس جمهور در همایش طلایه داران ترافیک با طرح این سوال که چرا باید در دفترچه راهنمای برخی از کشورها بنویسند  که وقتی می خواهید به ایران بروید مواظب خیابان ها باشید رانندگی ایرانی ها رانندگی خطرناکی است، بر ضرورت نظم ترافیکی تاکید کرد.اما شیوه رانندگی در کشورهای اروپایی و آمریکایی تفاوت اساسی با کشور ما دارد بدین معنا که در اغلب کشورهای غربی و به خصوص آمریکا قوانین راهنمایی و رانندگی به شدت از سوی مردم رعایت می شود و حتی در برخی کشورها اگر راننده ای چند بار تخلفی را تکرار کند به عنوان بیماری روانی با این مشکل او برخورد می شود. این موضوع نکته ای است که یکی از شهروندان که سال‌ها در کشورهای اروپایی و همچنین آمریکا زندگی کرده است به آن اشاره می کند. کامرانی می گوید: در آمریکا برای هر فردی که تخلف رانندگی انجام می دهد پرونده تشکیل وسوابق وی در آن ثبت می شود. وی اضافه می کند: تخلف شهروندان به پرداخت جریمه سنگین برای آن ها منجر می شود.چنان چه فردی با سرعت خطرناک و بالاتر از حد مجاز رانندگی کند علاوه بر پرداخت جریمه مالی سنگین و ثبت در پرونده و لغو موقت گواهینامه رانندگی، زندانی می شود و اگر مبلغ جریمه در مدت زمان کمتر از یک ماه پرداخت نشود برای فرد دادگاه تشکیل می شود. مومنی نیز که مدت ها در سوئیس زندگی کرده است با اشاره به رعایت قوانین رانندگی در این کشور می گوید: شهروندان کشورهای پیشرفته بدون هیچ قید و شرط و یا توجیهی خود را به رعایت قوانین ملزم می دانند چرا که طبق قانون کسی که تخلف رانندگی مرتکب می شود مجرم و خلافکار است این در حالی است که در کشور ما انجام تخلفات رانندگی به نوعی نشانه شجاعت رانندگان است و اگر فردی خوب رانندگی کند تازه کار است و معمولا مورد تمسخر قرار می گیرد. شرایط ناهنجار رانندگی در کشور ما در حالی است که به گفته یک جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی  تمام بی قانونی‌ها و شرایط ناهنجار رانندگی ایرانی ها به دلیل وجود حلقه مفقوده ای به نام فرهنگ رانندگی است. فرهنگی که می تواند از خانواده آغاز شود و سپس در سنین مدرسه رشد بیشتری پیدا کند. افسانه کرمی می گوید: این فرهنگ سازی در خانواده ، در کنار نهادینه شدن فرهنگ رانندگی در جامعه از سوی مسئولان به همراه استفاده از شیوه های گوناگون تنبیهی و تشویقی باعث می شود نه تنها رانندگان با احترام و فروتنی مقررات و تصمیمات مسئولان را اجرا کنند بلکه آمار قربانیان تصادفات رانندگی های غیراصولی نیز کاهش یابد.  وی یکی از شاخص های سنجش میزان توسعه  فرهنگی و اجتماعی در هر کشور را میزان توسعه  فرهنگ رانندگی عنوان می کند و می افزاید: بدون تردید شخصیت و منش افراد را می توان از روی رانندگی آن‌ها تشخیص داد. شهروندانی که در هنگام رانندگی به حق تقدم دیگر رانندگان احترام می گذارند ؛ فاصله قانونی را رعایت می کنند، بی محابا و در هر شرایطی آلودگی صوتی و یا حتی بصری ایجاد نمی کنند و به یک معنا روی رانندگی خود دقت و تمرکز دارند و با خویشتن داری پایبند به قوانین و مقررات هستند در  دیگر عرصه ها نیز به همین اندازه مسئولیت پذیر ؛ متین و متعهد خواهند بود و می توان روی شخصیت آن ها حساب باز کرد. کرمی معتقد است وقت آن رسیده که متولیان امر به خصوص نهاد های مرتبط راهنمایی و رانندگی ، آموزش و پرورش ، خانواده ها ، شهرداری ها ، صداوسیما و حتی سازمان‌های مردم نهاد برای بهبود وضعیت بغرنج رانندگی و تصادفات و افزایش قانونمندی در کشور به این موضوع ورود پیدا کنند .

   مهم ترین نکات

شهروندان کشورهای پیشرفته بدون قید و شرط خود را به رعایت قوانین ملزم می دانند
شرایط ناهنجار رانندگی به دلیل وجود حلقه مفقوده ای به نام فرهنگ رانندگی است
یکی از شاخص های توسعه  فرهنگی و اجتماعی میزان توسعه  فرهنگ رانندگی است

فصلنامه مطالعات پژوهشی راهور

فصلنامه مطالعات پژوهشی راهور –راهنمای نگارش مقاله فصلنامه راهور نشریه علمی- پژوهشی دفتر تحقیقات کاربردی پلیس راهنمایی و رانندگی ناجاست و مقالاتی را که در زمینه عوامل اجتماعی و فرهنگی، ترافیک، مدیریت حمل و نقل و ترافیک، مهندسی و خدمات ترافیک، قوانین و مقررات ترافیکی، ایمنی، اقتصاد، جامعه شناسی ترافیک و رسانه و ترافیک و ... به رشته تحریر در آمده باشد، منتشر می کند. هدف از انتشار فصلنامه، تولید اشاعه و ارتقای سطح دانش نظری و تجربی در حوزه حمل و نقل و ترافیک، بسط و توسعه همکاری های علمی بین کنشگران حوزه ترافیک به منظور تبادل آموخته ها و تجربیات و از همه مهم تر ایجاد بستر مناسب برای توصیف، تبیین و ارائه راه حل برای رفع مسایل ترافیکی و ارائه راهکارهای مناسب و کاربردی است. مقالات ارائه شده برای انتشار در فصلنامه راهور باید دارای ویژگی های زیر باشد:   ساختار کلی مقالات - عنوان کامل مقاله (تا حد ممکن کوتاه و گویا باشد) - نام و نام خانوادگی نویسنده (گان) (روبه روی نام نویسنده مسئول واژه «نویسنده مسئول» نوشته شود)، رتبه علمی، تخصصی - نام دانشگاه/ مؤسسه محل اشتغال و مشخصات تماس کامل برای نویسنده(گان) شامل: نشانی پستی، شماره تلفن (همراه و ثابت)، نمابر و پست الکترونیک. - عنوان، چکیده و کلید واژه های انگلیسی - مشخصات نویسندگان (نام و نام خانوادگی نویسنده(گان) (روبروی نام نویسنده مسئول واژه  نوشته شود)، رتبه علمی، تخصص، نام دانشگاه/ مؤسسه محل corresponding author اشتغال، پست الکترونیک) به انگلیسی. واژه).6 کلمه) و کلید واژه ها (حداکثر 200عنوان و چکیده مقاله به زبان فارسی (حداکثر  •
4
مطالعات پژوهشی راهور
بدنه اصلی مقاله به صورت شماره گذاری شده و به ترتیب زیر باشد. • -مقدمه: شامل بیان مسئله، اهمیت موضوع و اهداف و سؤال های پژوهش، همه موارد بدون تیتر/ 1 شماره و در ادامه یکدیگر ارایه شوند. -پیشینه تحقیق و مبانی نظری: ارایه تعاریف ضروری، بیان کافی چکیده پژوهش های داخلی و 2 خارجی مرتبط به گونه ای که پشتیبانی کننده فرضیه ها و مدل مفهومی پژوهش باشد. -روش شناسی تحقیق: نوع روش، ابزار و روش گردآوری داده ها، روایی و پایایی ابزار (ضریب 3 پایایی برای کلیهء متغیرهای مکنون جداگانه و بر مبنای نمونه نهایی گزارش شود)، جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه گیری. -یافته های تحقیق:ا بتدا مشخصات جمعیت شناختین مونه موردب ررسی و سپسن تایج تحلیل های 4 آماری مدل و فرضیه های پژوهش گزارش شود. -بحث و نتیجه گیری: ارایه یافته های اصلی پژوهش، مقابله و مقایسه نتایج پژوهش با 5 یافته های پژوهش های مرتبط، پیشنهادهای کاربردی (کلیه موارد بدون تیتر به ترتیب و در ادامه یکدیگر ارایه شوند). باشد.APA منبع نویسی: منبع نویسی درون متنی و انتهای متن باید به شیوه  • نمونه منبع نویسی درون متنی: مزیت رقابتی عبارت است ارزش های قابل ارائه شرکت برای  • ) مزیت را به معنای ارزش های قابل ارائه شرکت 1986)، یا پورتر (26، ص 1986مشتریان (پورتر، برای مشتریان می داند. اسامی نویسندگان خارجی به فارسی نوشته شده و معادل انگلیسی آنها زیر نویس شود. • فهرست منابع انتهای مقاله به ترتیب حروف الفبا، ابتدا منابع فارسی و سپس منابع خارجی منظم  • شود (نیازی به شماره گذاری نیست). اشکال، نمودارها، جداول و روابط ریاضی هر یک باید به طور جداگانه و به ترتیب از ابتدا تا انتها  • شماره گذاری شوند.