مشاوره خانواده - برخی از زوجین گاهی در مسیر زندگی خود ، احساس می کنند که به یک مشاوره روانی احتیاج دارند . اطمینان از اینکه یک مشاور یا یک درمانگر می تواند به آنها کمک کند و مشکل دیگری بر مشکلات شان اضافه نمی نماید ، هدف این مقاله می باشد.
در انتخاب درمانگر باید خیلی دقیق باشید . همان طور که یک درمانگرِ با تجربه کمک می کند تا درمان شوید و زندگی زناشویی سالمی داشته باشید ؛ یک درمانگر تازه کار یا کم تجربه می تواند وضعیت رابطه شما را ناسالم تر کند ؛ چون به علتِ اختلال پی نمی برد و راه حلی ارائه می دهد که شفابخش نیست.
مسئله ای که در این مجال قصد داریم مطرح نمائیم ، شاید به مذاق خیلی از درمانگرها خوش نیاید . مثلا می توان به صراحت گفت : داشتن پایان نامه تحصیلی به هیچ وجه دلیل آن نیست که دارنده ی آن یک درمانگر خوب باشد . آنها فقط از نظر قانونی درمانگر هستند ، ولی شاید از نظر صفات شخصیتی مناسب نباشند . ممکن است به اندازه ی کافی حساسیت به خرج ندهند و یا در انتقال و کاربرد آنچه آموخته اند ، ناتوان باشند.
بیشتر مردم نمی دانند یک مشاور یا درمانگر چه کاری باید برایشان انجام دهد . لذا زمان مراجعه به مطلب روان شناس ، او را متخصص و خبره می انگارند و گفتگو با او را "درمان" تلقی می کنند . بنابراین اگر درمانگر به حرفهای شما گوش بدهد یکبار هم بپرسد مثلا ( آن موضوع چه احساسی در تو به وجود آورد ) یا ( آن موضوع چه نتیجه ای داشت ؟ ) و بعد جلسه تمام شود و شما چند هزارتومان بپردازید ، موقعی که مطب را ترک می کنید با خود می اندیشید که :
درمان یعنی همین . احتمالا خیلی طول می کشد تا نتیجه ای بگیرم ، این واقعا خنده دار است ! خوب یک نوار از صحبتهای خودم ضبط می کنم سپس خودم شنونده می شوم و پولم را پس انداز می کنم !
گاهی شما در جلسات مشاوره ، موضوع را مطرح می کنید و خودتان هم به آن پاسخ می دهید . حواستان باشد که اگر مشاور از شما پرسید : ( فکر می کنی علت این موضوع چیست ؟) ، بگوئید ( اگر می دانستم که به شما مراجعه نمی کردم ، شما درمانگر هستید ، من هزینه می کنم تا شما بگویید موضوع چیست ؟ )
تصور کنید معده شما درد گرفته است و به پزشک مراجعه کرده اید شما تمام نشانه ها و ناراحتی خود را برایش شرح می دهید آن وقت اگر پزشک بپرسد ( فکر می کنی علت چیه ؟) و از شما چند هزار تومان حق ویزیت دریافت کند ؛ واضح است که با ناراحتی مطب را ترک می کنید . شما چرا به پزشک مراجعه می کنید ؟ چون انتظار دارید علت بیماری معلوم شود و پزشک شما را درمان کند.
در این مقاله جهت انتخاب یک درمانگر خوب به این موارد اشاره می نمائیم :
** مطمئن شوید که ارتباط شما و درمانگر گرم وصمیمی است تا به راحتی و احساس ایمنی هر چه بیشتر، درد خود را با او در میان بگذارید و از راهنمایی او برای درمان خود بهره مند شوید .
می توان گفت که صداقت ، شفای هر درد است ؛ لذا اگر شرایط برای یک محیط دوستانه فراهم بود ، با آرامش و به راحتی ، آنچه را که در درون خود دارید ، ابراز نمائید ، تا درمانگر ساده تر به علت مشکل شما پی ببرد .
** بهترین درمانگر کسی است که ، با بارِ عاطفی خود کنار آمده باشد و در اصلاحِ شخصیت خویش کوشا باشد . و گرنه خواندن چند کتاب ، نوشتن چند رساله تحقیقی ، و شرکت در چند کنفرانس ، به تنهایی نشانه کارایی او نیست .
اگر او در بهبود وضعیت خود کوشا باشد ، طبعا می داند چطور در شما انگیزه ایجاد نماید ، روحیه شما را تقویت کند و دلسوزانه به شما کمک نماید ؛ تا درهای بسته قلب و روح خود را باز کنید . بسیاری از درمانگران حرفه ای از درمان بار عاطفی گذشته خود اجتناب می کنند ! و فقط به تجربه در مورد بیماران اکتفا می نمایند که تعجب برانگیز است ، چون روان درمانی ، یک نظریه نیست بلکه ترکیبی از دانسته ها و تجربه ها می باشد . چنین شخصی چگونه شما را به مقصد (کمال) می رساند ؟ ؛ در حالی که خودش نمی خواهد به آن مقصد برود .
** اطمینان حاصل کنید درمانگر درباره عادات ناخواسته و الگوهای شما ؛ هم علت را کشف می کند و هم راهِ درمان را نشان می دهد . تجزیه و تحلیل گذشته ، برای درمان کافی نیست . با راهنمایی او باید هر روز قدم جدیدی بردارید و ضمن رها کردن عادات ناسالم ، رفتار سالم را یاد بگیرید و به روش سالمتری با موضوعات مشابه روبه رو شوید .
یک درمانگر خوب باید به شما تکلیفی دهد که با انجام آن ، درون و بیرون شما یکپارچه شود .
** جلسه های روان درمانی از آغاز باید ارزش خود را نشان دهد . بعضی ها فکر می کنند اثرات مثبت روان درمانی بعد از گذراندن 10 الی 20 جلسه ، در زندگی نمود پیدا خواهد کرد که البته این تفکر موجه نیست . اگر از من بپرسید حداقل زمان برای اینکه روان درمانی اثر خود را نشان دهد چه مدت است ؟ جواب می دهم : ( در خلال اولین جلسه ) . در جلسه اول اگر راهنمایی ارزشمندی دریافت نکردید و چیز مفیدی یاد نگرفتید یا مسئله مجهولی برایتان معلوم نشد ؛به چه دلیل پول و وقت خود را ضایع نمایید ؟
البته نباید انتظارداشت شما در اولین جلسه مشاوره تغییرات معجزه آسایی در رابطه خود مشاهده کنید اما اگر هیچ تغییر مثبتی که جلسه به جلسه باید به آن افزوده شود ، اتفاق نیفتد ، می تواند ناشی از عملکرد درمانگر باشد . شاید درمانگر شما خیلی آهسته عمل می کند که در این صورت دوره درمان شما طولانی خواهد شد . بعضی از درمانگرها شبیه دایه ها رفتار می کنند . دلسوزانه به حرفهای شما گوش می دهند ، اما هرگز شما را به سطح آگاهی بیشتر راهنمایی نمی کنند .
چگونه درمانگر حاذق انتخاب کنید ؟
از دوستان ، فامیل و همکاران که از خدمات مشاوره بهره برده اند و از نتیجه کار راضی هستند پرسش کنید و نشانی بگیرید .
پزشک عمومی مورد اعتماد هم می تواند روان شناس صلاحیت دار به شما معرفی کند .
درباره روش و رفتار درمانگر تحقیق کنید ، اگر شرایط لازم را داشت به او مراجعه کنید .
پس از انتخاب درمانگر قبل از اینکه اولین جلسه درمان شروع شود با او تلفنی یا حضوری گفتگو کنید . این کار برای آنکه تشخیص دهید آیا به راحتی قادرید با او صحبت کنید ، لازم است .
بدون خجالت از او پرسش کنید و با دقت به پاسخش گوش فرا دهید . به این ترتیب متوجه خواهید شد که این شخص مسایل را درست حس می کند ، یا به حاشیه پردازی رو می آورد .
در اولین جلسه درمانی نیازهای خود را چند بار تکرار کنید . این جلسه با پول شما تشکیل شده است . هر چه را نیاز دارید بپرسید .
در خاتمه به خاطر داشته باشید که یک روان شناس نمی تواند مشکل شما را حل کند ، یا شما را شفا دهد و درد شما را برطرف کند . چون شما در دستان خودتان هستید ، نه بیهوش زیر تیغ عمل جراحی .
روان شناس تنها به عنوان یک راهنمای دوست داشتنی به شما کمک می کند تا در جنگل احساسات روانی ، با امنیت سفر کنید و می تواند جاده ی رسیدن به آزادی (سعادت) را نشانتان دهد .
شما پس از اتمام دانشگاه و شادمانی بعد از جشن فارغ التحصیلی خود وارد مرحله جدیدی از زندگی می شوید. در این زمان عمده سوالی که ممکن است اطرافیان از شما بپرسند این است که قصد دارید در آینده چه کاری انجام دهید؟ با این سوال شاید ترس و نگرانی وجودتان را فرا بگیرد و پاسخی برای آن نداشته باشید. یعنی هیچ ایده ای برای ادامه زندگی به ذهنتان نرسد. اما نگران نباشید، خوشبختانه هنوز زندگی به پایان نرسیده است.
رایان کان (Ryan Kahn) از مربیان مسیر حرفه ای شغل و بنیانگذار گروه هایرد (The Hired) در مقاله ای با نام «چگونه می توان استخدام و جذب شد»، بخشی از نکاتی را که می تواند باعث آرامش و پیشبرد زندگی حرفه ای افراد شود، را مرور کرده است. در ادامه گزیده ای از مطالب این مقاله به صورت هفت گام تشریح می شود:
1.بدانید که این نگرانی طبیعی است.
اولین گام قبول کردن این موضوع است که همیشه رسیدن به آرزوهای شغلی راحت نیست و در مسیر مستقیم پس از دانشگاه قرار ندارد. به گفته کان آنچه اهمیت دارد این است که شما باید در مسیر درست شغل حرکت کنید. ممکن است دوران شغل و یا طی کردن مسیر آن جذاب تر از رسیدن به مقصد باشد. اگر این نصحیت نیز شما را قانع نمی کند، می توانید به داستانهای موفقیت افراد رجوع کنید.
برای مثال جولیا چایلد (Julia Child) پس از سی سالگی خود توانست آشپزی را یاد بگرید و در 50 سالگی اولین کتاب خود را در این زمینه منتشر کند. یا هنری فورد در 45 سالگی توانست ماشین نوع تی (T) را طراحی کند. حتی ری کرک (Ray Kroc) قبل از این که امتیاز مک دونالد را در 52 سالگی در سال 1954 خریداری کند، فروشنده دستگاه همزن بود و پس از خرید امتیاز مک دونالد را به بزرگترین برند تجاری فست فود دنیا تبدیل کرد.
2.نقاط قوت خود را نیز در نظر بگیرید.
از خودتان این سوالات را به صورت جدی بپرسید: من چه مهارت هایی دارم؟ ویژگیهای مثبت شخصیت من چیست؟ چه کاری را به نحو احسن می توانم انجام دهم؟ کان می گوید که باید به نقاط قوت خود اتکا کنید (برای کسب اطلاعات از تیپ شخصیت و نقاط قوت خود می توانید به آزمون MBTI مراجعه کنید).
3.نسبت به این که چه فضای کاری باعث هیجان شما می شود، فکر کنید.
در دانشگاه بیشتر در کلاس های پرجمعیت و شلوغ نتیجه بهتری می گرفتید یا در کلاس هایی کم جمعیت؟ یا این که در پروژه های گروهی عملکرد بهتری داشتید یا در تکالیف فردی؟ این جنبه نشانگر این موضوع می تواند باشد که شما چه فضا و یا اندازه ای را برای کار در سازمان ترجیح می دهید. به عنوان مثال اگر در کلاس های بزرگ و شلوغ نتیجه بهتری می گرفتید، سازمان و شرکت بزرگ را ترجیح می دهید. یا اگر سمینارهای کوچک را انتخاب می کردید، ممکن است در استارتاپ های کوچک موفق تر باشید. البته می توانید این نکته را نیز در نظر بگیرید که می توانید در تیمی کوچک ولی برای یک سازمان بزرگ کار کنید. همچنین دقت کنید که می خواهید مستقل کار کنید و یا کسی سرپرست شما باشد.
4.لیستی را تهیه کنید.
در این مقاله کان توضیح می دهد که بهتر است شغل ها و یا وظایفی را که از انجام آن لذت می برید و یا این که از آنها تنفر دارید را لیست کنید. این که آیا شغلی را دوست دارید که برای افراد صحبت کنید، یا صرفا به موضوعات انتزاعی فکر کنید، مستقل کار کنید، از ذهن بیشتر استفاده کنید تا احساس خودتان، یا مواردی از این دست.
«بنویسید که کدام یک از جنبه های شغل برای شما مهم است. آیا بیشتر درآمد برایتان اهمیت دارد یا شان اجتماعی یا این که وظایف مربوط به شغل؟ بیشتر می خواهید که متکی به انجام شرح شغل ها باشید یا صنعت؟»
وقتی که به دنبال موقعیت شغلی هستید، می توانید با مراجعه به این لیست شغل هایی که باید برای آنها اقدام کنید و یا آنها را کنار بگذارید را فیلتر کنید.
5.تحصیلات خود را نیز در نظر بگیرید و برای ارتقای آن تلاش کنید.
ممکن است به یادگیری مهارت جدید علاقه داشته باشید و یا این که انجام برخی از شغل ها به آموزش و تحصیلات بیشتری نیاز داشته باشند. کان اشاره می کند که حدود میلیون ها دانشجو در سطح لیسانس فارغ التحصیل می شوند و شما برای این که بتوانید حتی در دوره تحصیلات تکمیلی با سایر افراد رقابت کنید، باید به دنبال سمینارها، گواهی نامه ها، کلاس های مجازی باشید و در آنها شرکت کنید تا زمینه جدیدی را به مهارت های خود اضافه کنید.
6.سطح تجربه خود را مد نظر قرار دهید.
به اعتقاد کان باید واقعیت را در مورد میزان تجربه مورد نیاز برای ورود به شغل ها در نظر بگیرید و با خودتان در این قضیه رو راست باشید. ممکن است شما برای پست مدیریت علاقه مند باشید اما مجبور هستید که ابتدا به عنوان دستیار وارد این حرفه شوید.
7.شبکه های ارتباطی خود را افزایش دهید.
یکی از کارهای با ارزشی که می توانید در این دوره انجام دهید این است که با افرادی که در صنعت و یا شغل مورد علاقه شما فعالیت دارند، ارتباط برقرار کرده و با آنها صحبت کنید. می توانید با پرس و جو از دوستان و آشنایان، خانواده، اساتید و یا عضویت در گروه های فارغ التحصیل، شبکه های ارتباطی خود را افزایش داده (برای کسب اطلاعات بیشتر از توانایی شبکه سازی خود می توانید به آزمون سنجش مهارت ایجاد شبکه ارتباطی حرفه ای مراجعه کنید) و مصاحبه ای را با آنها تنظیم کنید. سپس تا جایی که می توانید نسبت به فعالیت ها و کارهایی که آنان برای رسیدن به شغل انجام داده اند و نیز توصیه هایی که می تواند باعث موفقیت شما شود، اطلاعات جمع آوری کنید.
منبع: Forbes
ارسطو می گوید همه می توانند عصبانی شوند اما عصبانی شدن در برابر شخص مناسب، در زمان مناسب، به دلیل مناسب و به روش مناسب آسان نیست!
این موضوع که آگاهانه عصبانی شویم و توانایی مدیریت هیجانات و احساسات خود را داشته باشیم کار آسانی نیست و افرادی که توانایی تسلط بر این فرایند را دارا می باشند از هوش هیجانی برخورداراند. اما هوش هیجانی فقط به کنترل خشم ختم نمی شود بسیاری از ویژگی های رفتاری ما نظیر شادمانی، خوش بینی، حل مساله، انعطاف پذیری و... تحت تاثیر EQ ما قرار دارد. هوش هیجانی را «توانایی زیر نظر گرفتن احساسات و هیجانات خود و دیگران، تمایز گذاشتن بین آنها و استفاده از اطلاعات حاصل از آن ها در تفکر و اعمال خود» تعریف می کنند. توسعه هوش هیجانی می تواند تفاوت شکست و یا موفقیت در زندگی شخصی و شغلی هر فرد را مشخص کند. به عبارتی هوش هیجان (EQ)، نوع دیگر باهوش بودن است و شامل درک احساسات خود برای تصمیم گیری مناسب در زندگی است. توسعه هوش هیجانی بسیار دشوار به نظر می رسد، زیرا به توسعه روانشناختی و نئورولوژیکی که در طول عمر افراد شکل می گیرد، وابسته است. توسعه هوش هیجانی نیازمند تلاش زیادی برای تغییر عادت های شکل گرفته مربوط به تعامل انسانی است که به طور واضح شایستگی های پایه ای مانند خودآگاهی و کنترل احساسات را در بر می گیرد. افراد بایستی بر روی تغییر رفتار و توسعه هوش هیجانی خود سرمایه گذاری نموده و وقت زیادی اختصاص دهند، و حتی ممکن است این تغییر اتفاق نیافتد. در عمل آن چه معنا پیدا می کند این است که شما نمی توانید شاهد تغییر هوش هیجانی افراد دیگر باشید، مگر اینکه خودشان بخواهند.
یکی از ابزار های معتبری که به کمک آن می توانید میزان هوش هیجانی خود را بسنجید آزمون هوش هیجانی بار-ان می باشد. هوش هیجانی بار-ان دارای 5مقیاس یا جنبه و 15 خرده مقیاس به شرح زیر می باشد:
خرده مقیاس |
توضیحات |
خودآگاهی هیجانی |
توانایی آگاه بودن و فهم احساس خود |
عزت نفس |
توانایی آگاه بودن از ادراک خود، پذیرش خود و احترام به خود |
خودشکوفایی |
توانایی درک ظرفیت های بالقوه و انجام چیزی که می توان انجام داد، تلاش برای انجام دادن و لذت بردن |
خود ابرازی |
توانایی ابراز احساسات، باورها و افکار صریح و دفاع از مهارت های سازنده و بر حق خود |
استقلال |
توانایی هدایت افکار و اعمال خود و آزاد بودن از تمایلات اجتماعی |
خرده مقیاس |
توضیحات |
همدلی |
توانایی آگاه بودن و درک احساسات دیگران و ارزش دادن به آن |
مسئولیت پذیری اجتماعی |
توانایی بروز خود به عنوان یک عضو دارای حس همکاری، موثر و سازنده در گروه |
روابط بین فردی |
توانایی ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش متقابل که به وسیله نزدیکی عاطفی، صمیمیت، محبت کردن و محبت گرفتن توصیه می شود. |
خرده مقیاس |
توضیحات |
تحمل فشار روانی |
توانایی مقاومت کردن در برابر رویدادها، موقعیت های فشار آور و هیجانات قوی، و نیز رویارویی فعال و مثبت با فشار |
کنترل تکانش |
توانایی مقاومت در برابر یک تکانش، سایق یا فعالیت های آزمایشی و یا کاهش آن ها، همچنین توانایی کنترل هیجانات خود |
خرده مقیاس |
توضیحات |
خوش بینی |
توانایی زیرکانه نگاه کردن به زندگی و تقویت نگرش های مثبت، حتی در صورت بروز احساسات منفی و اتفاقات ناخوشایند |
شادمانی |
توانایی احساس خوشبختی کردن در زندگی، لذت بردن از خود و دیگران، داشتن احساسات مثبت، صریح، مفرح و شوخ |
خرده مقیاس |
توصیحات |
واقع گرایی |
توانایی سنجش و هماهنگی، بین چیزی که به طور هیجانی تجربه شده و چیزی که بطور واقعی وجود دارد |
انعطاف پذیری |
توانایی سازگار بودن افکار و رفتار با تغییرات محیط و موقعیت ها |
حل مساله |
توانایی تشخیص و تعریف مشکلات، به همان خوبی خلق کردن و تحقق بخشیدن راه حل های موثر و بالقوه. |