جامعه بدون طلاق، جامعه ایده آلی نیست

دکتر باقر ساروخانی:
طلاق توافقی بی هزینه است. افراد جداشده نگرش ضدسنتی دارند و اغلب زنان از روابط جنسی رضایتمند نبوده اند. توانایی زنان برای ایجاد زندگی مستقل، پررنگ شدن روابط جنسی، شکسته شدن قبح طلاق، شجاعت زنان مطلقه و عدم ترس آنان از ورود به اجتماع و آگاهی زنان به حقوق خصوصی و فردی خود، از دیگر عوامل افزایش این نوع طلاق است.

عصر دیروز، سمینار نیم روزه "طلاق" در محل انجمن جامعه شناسی ایران و با حضور اساتید و دانشجویان، برگزار شد. در این نشست دکتر باقر ساروخانی، دکتر مهدی لبیبی، دکتر حسین آقاجانی و دکتر عالیه شکربیگی به عنوان کارشناسان اجتماعی حضور داشتند.

 در ابتدای جلسه، ساروخانی با بررسی نظریاتی که درباره طلاق وجود دارد، تصریح کرد: طلاق به عنوان یک تجربه زیسته، بسیار متفاوت است با طلاق به عنوان آن چه مورد مشاهده است.
او به طلاق ساختاری و طلاق ارتجاعی اشاره کرد و گفت: طلاق ساختاری به عنوان مثال از ناهمسان همسری منتج می شود؛ به این معنی که ساختار خانواده دچار مشکل بوده است و طلاق نتیجه منطقی آن است، اما طلاق ارتجاعی یا عرضی یا تصادفی که در مقابل طلاق ساختاری است، به دلیل مشکلات ساختاری خانواده نیست بلکه به صورت تصادفی و بر اثر اتفاق رخ می دهد و بعد از وقوع آن، خانواده برای رخ داد این حادثه دلیل منطقی ای پیدا نمی کند.
ساروخانی در ادامه گفت: ممکن است در طول زمان، ناهمسان همسری ثانوی ایجاد شود؛ به این معنی که ممکن است مرد موقعیت شغلی و تحصیلی خود را ارتقا دهد، اما زن، خانه دار باقی مانده باشد که این مسئله اشاره به ساختار های ثانوی ایجاد شده در طول زمان دارد و باعث ناهمسان همسری ثانوی می شود. وی افزود: ممکن است این ساختار های ثانوی به صورت مثبت نیز بر ساختارهای خانواده تاثیر بگذارند.

جامعه بدون طلاق، جامعه ایده آلی نیست
ساروخانی با اشاره به اینکه طلاق ضرورتاً معیار منفی نیست، گفت: ما با تئوری دورکیم باید به بررسی طلاق در جامعه بپردازیم. دورکیم می گوید هر جامعه می تواند میزانی از طلاق داشته باشد، اما باید این میزان، کم باشد. این که هر جامعه بتواند میزانی از طلاق داشته باشد، نشان دهنده آن است که آزادی انجام طلاق در جامعه وجود دارد.
در جامعه دوران قاجار، طلاق بسیار کم بوده است، اما تمام زنان از زندگی خود راضی نبوده اند. بلکه آنها براساس تئوری «شروع زندگی با لباس سفید و پایان زندگی با کفن سفید» زندگی کرده اند و این میزان کم طلاق نمی تواند نشانگر سلامت جامعه باشد؛ چراکه طلاق در آن جامعه نمی تواند اتفاق بیفتد.

طلاق تجسدی در جامعه پراگماتیست اتفاق می افتد
ساروخانی به بررسی طلاق در جامعه پراگماتیست پرداخت و گفت: جامعه پراگماتیست جامعه ای است که انسان در آن به تعریف تازه ای از زندگی رسیده است. او بر این باور است که زندگی بازگشت پذیر و تکرار پذیر نیست و باید از آن استفاده کند و لذت ببرد و چنانچه در خانواده ای قرار گرفته است که نیاز های او در آن خانواده تامین نمی شود، الزامی به ماندن ندارد و باید خانواده خود را تغییر دهد تا به خانواده ای برسد که در آن ارضای نیازها صورت گیرد.
وی افزود: در جامعه کشاورزی ممکن است زنی بعد از هشتاد سال زندگی با مرد و فوت او تازه اظهار داشته باشد که مرد از قدرت مردانگی و باروری بی بهره بوده است. اما در جامعه پراگماتیست اصل بر ارضای نیازهای انسان ها قرار دارد.
سپس با مقدمه ساروخانی درباره بررسی طلاق در چهار حیطه افزایش یا کاهش، نوع شدت، اطلس طلاق و بستر اجتماعی آن، قاسمی به بیان بررسی طلاق در کرمانشاه پرداخت.

کرمانشاه استان بحرانی در زمینه طلاق
قاسمی با اشاره به نرخ طلاق توافقی در کرمانشاه گفت: نرخ طلاق توافقی در استان کرمانشاه از سال 1365 تا 1390، از میانگین طلاق در کشور بیشتر بوده است. وی در ادامه عوامل اجتماعی موثر بر افزایش طلاق توافقی در شهرستان کرمانشاه در سال 1390 را بررسی کرده و افزود: کاهش گذشت و فداکاری در افراد و دوساختی شدن زندگی (مدرن– سنتی) و همچنین فردگرایی از عوامل طلاق در کرمانشاه است.
وی اضافه کرد: طلاق توافقی بی هزینه است. افراد جداشده نگرش ضدسنتی دارند و اغلب زنان از روابط جنسی رضایتمند نبوده اند. توانایی زنان برای ایجاد زندگی مستقل، پررنگ شدن روابط جنسی، شکسته شدن قبح طلاق، شجاعت زنان مطلقه و عدم ترس آنان از ورود به اجتماع و آگاهی زنان به حقوق خصوصی و فردی خود، از دیگر عوامل افزایش این نوع طلاق است.

طلاق توافقی تدبیر زنان برای استفاده از حق طلاق مردان است
سپس دکتر آقاجانی به ارائه نظریات خود پرداخت و گفت: دادگاه ها و قوانین به نفع مردهاست و زنان از تدبیر و خرد خود استفاده می کنند و با استفاده از طلاق توافقی درباره طلاق صحبت می کنند و به نظر من این به نفع زنان است.
آقاجانی با اشاره به اینکه طلاق مسئله ما نیست بلکه همسرگزینی مسئله است، گفت: همسرگزینی به بن بست رسیده است. اکنون آدم ها بدون شناخت کافی از یکدیگر ازدواج می کنند و این باعث طلاق های بسیاری می شود. ما به جای آنکه در مورد طلاق بحث کنیم، باید درباره شیوه های همسرگزینی بیشتر مطالعه کنیم.
وی افزود: اگر ازدواج ها همراه با عشق بود، هیچ گاه طلاق توافقی به وجود نمی آمد؛ چراکه اگر عشق به فرزند و خانواده وجود داشته باشد، دیگر طلاق جایگاهی ندارد و ما باید عوامل پنهانی را که فراتر از اختیارات جامعه شناسی و مسبب طلاق است، بررسی کنیم.

خانواده بهشت است، اگر ارتباطات اعضای آن درست باشد
سپس حاضرین به طرح انتقادات خود پرداختند و با ذکر موضوعاتی از قبیل اینکه طلاق اجتماعی نیست، بلکه یک پدیده فرهنگی است و این که زنان به علت تبعیض های متفاوتی که در جامعه با آنها روبرو هستند به طلاق اقدام می کنند و دیگر اینکه نهاد خانواده در ایران یک نهاد استبدادی است که نمی تواند زیبا باشد، به ارائه نظریات خود پرداختند.
ساروخانی در جواب به این انتقادات گفت: ما طلاق را اجتماعی می دانیم؛ چون وجوه فرهنگی، روانی، اقتصادی، ارزشی و وجوه دیگر را در صورت اجتماعی دانستن طلاق، مورد بررسی می دانیم. وی افزود: به نظر نمی رسد، مسئله نابهنجاری و تبعیض علیه زنان، شرایطی را برای آنها فراهم کند که منطقی باشد زن کانون خانواده خود را از بین ببرد. این مانند آن است که انسان بر شاخه درختی باشد و شاخه را ببرد. بهتر است که زنان به حل مسائل خود در اجتماع و رفع تبعیض ها اقدام کنند تا به عنوان اعتراض به طلاق روی آورند.
ساروخانی با ذکر این مسئله که خانواده در ایران نازیبا نیست و اگر دارای ارتباطات درستی باشد، بهشت است، ادامه داد: درست است که در مردیت استبدادی و استعلایی، عشق تولید نمی شود، اما این رویکرد بیشترین ضربه را به مرد وارد می کند؛ چرا که زن دیگر نگاه همسر مهربان را نسبت به او ندارد.

ساروخانی در پایان این مسئله که نمی توان طلاق را فی نفسه خوب یا بد دانست، بررسی کرد و گفت: طلاق کارکرد مثبت هم دارد. وقتی مردی معتاد است، حضور او برای خانواده خوب نیست و طلاق در اینجا به کمک خانواده می آید.